نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دبیر تاریخ، زنجان
2 دانشجوی مطالعات انقلاب اسلامی دانشگاه شاهد، تهران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Between the Fourth and Fifth Crusades, a children's movement was formed by Christian youth from Germany and France to seize Jerusalem from Muslims. Historical sources from that time are not provided for a complete and comprehensive analysis of it, and even the largest and most complete encyclopedias and scientific works of history have dealt with it or references it or briefly. Many historians are skeptical of its occurrence, even if they are all children. Now the question is, is this war only for children? What were the causes of this move and the results? In fact, the purpose of this article is to analyze children's crusade and its causes and causes. This research is one of the historical researches that has been used by the method of explanation to collect the required information and an attempt has been made to obtain the necessary bases for an analytical explanation of the subject. According to the findings of the article, components such as corporate motivations, the situation in medieval Europe and the passion of the Crusades can be named as the main reasons for the Children's Crusade, which had consequences such as the fall of the Pope and the beginning of the Fifth Crusade. . This incident represents the explosion of the strata that want to get rid of the current situation. It was also proved that the people had no role in killing these people.
کلیدواژهها [English]
فصلنامه مطالعات جنگ سال چهارم، شماره دوازدهم، بهار 1401 مقالة هفتم از صفحه 167 تا 186 |
تحلیلی بر جنگ صلیبی کودکان: چگونگی، علل و نتایج
امیر کریمی[1]
سجاد جلیلیان[2]
دریافت مقاله: 08/01/1401 پذیرش مقاله:16/03/1401 |
چکیده
میان دو جنگ صلیبی چهارم و پنجم، نهضتی از کودکان برای گرفتن اورشلیم از دست مسلمان توسط جوانان مسیحی از آلمان و فرانسه تشکیل شد. منابع تاریخی از آن زمان تا دههای اخیر تحلیل کامل و جامعی از آن ارائه ندادهاند و حتی بزرگترین و کاملترین دانشنامهها و آثار علمی تاریخی به آن یا اشاره نکردهاند یا بهصورت مختصر به آن پرداختهاند. بسیاری از مورخین از اتفاق افتادن آن و حتی بعضی نیز از اینکه همگی آنها کودک بوده باشند، در شک و تردید هستند. حال سوال اینجاست که این جنگ را فقط کودکان تشکیل میدادند؟ علل این حرکت و نتایج آنچه بوده است؟ در واقع هدف از نگاشته حاضر تحلیل جنگ صلیبی کودکان و تأثیرات و علل آن میباشد. این پژوهش از زمره پژوهشهای تاریخی است که برای جمعآوری اطلاعات موردنیاز آن از روش تبیین مسئله استفاده و کوشیده شده تا مبانی لازم برای تبیین تحلیلی از موضوع به دست آید. همچنین بر اساس یافته مقاله از مؤلفههایی همچون انگیزههای موجود در شرکتکنندگان، شرایط اروپای قرونوسطی و شور جنگهای صلیبی میتوان بهعنوان علل اصلی در وقوع جنگ صلیبی کودکان نام برد که پیامدهایی همچون لغزش اقتدار پاپ و شروع جنگ صلیبی پنجم را در پی داشت. این حادثه نمایانگر انفجار اقشار مختلفی (جوانان، سرفها و زنان) است که خواهان رهایی از وضع موجود هستند. همچنین ثابت شد که مسلمانان نقشی در کشته شدن این افراد نداشتند. |
واژگان کلیدی: تاریخ اروپا، دوره قرونوسطی، جنگهای صلیبی، کودکان، خاورمیانه
مقدمه:
پاپ اوربان دوم[3] در سال 1095 دستور اولین جنگ صلیبی[4] را صادر کرد و جنگهای مذهبی پسازآن به تأیید کلیسا بستگی داشت. در زمانهای مختلف، پاپها از مؤمنان اروپایی میخواستند که به سرزمین مقدس بروند و سعی کنند مسلمانان را از بین ببرند، و این جنگهای صلیبی که توسط کلیسای کاتولیک تأییدشده بود تا سالهای 1400 ادامه یافت (شیخ نوری، 1384: 198؛ Cleve & Atiya, 1963: 714-716). جنگهای صلیبی بهعنوان یکی از نقاط عطف تاریخی مهم قرونوسطی[5] است. با حمایت کلیسای کاتولیک، مسیحیان اروپایی هشت مأموریت جداگانه را برای خارج کردن سرزمین مقدس از کنترل مسلمانان بین سالهای 1096 و 1291 انجام دادند (Riley-Smith, 1977: 12). به رهبری نخبگان اروپایی، جنگهای صلیبی با جزئیات بسیار توسط رهبران کلیسا و همچنین افرادی که جنگیدند ثبت شد. آنها رهبران آنها، جنبشها و نتایج آنها بهخوبی برای تاریخ شناختهشده است. این جنگ دارای نتایج مثبتی به لحاظ تمدنی در مغرب زمان و اروپای آن زمان بود (پالمر، 1396: 76). در همین حال، جنگهای صلیبی راههای بازرگانی را به شرق گسترش داده بود و به اروپاییان طعم کالاهای وارداتی مانند روغنزیتون و منسوجات مجلل را میداد. با توسعه اقتصاد تجاری، شهرهای بندری بهویژه رونق گرفتند (لوکاس، 1393: 531).
پس از دو جنگ و در جنگ صلیبی سوم، صلاحالدین ایوبی[6]، سلطان مسلمان مصر و سوریه (ح. 1174-1193 میلادی)، هنگامیکه اورشلیم[7] را در سال 1187 میلادی تصرف کرد، جهان مسیحیت را شوکه کرده بود. علیرغم شکست جنگ صلیبی سوم[8] (1187-1192 پس از میلاد) حتی در رسیدن به فاصله نزدیک به اورشلیم، و جنگ صلیبی چهارم[9] تأسفبارتر (1202-1204 پس از میلاد)، که در عوض به قسطنطنیه[10] حمله کرده بود، هنوز مسیحیان زیادی در قسطنطنیه بودند (Moraru, 2012: 418). غرب مشتاق سفر به سرزمین مقدس و کمک در امر بازپسگیری اورشلیم بود و شاید در میان مردم عادی نیز ناامیدی وجود داشت که علیرغم مالیاتهایی که از آنها خواستهشده بود و فداکاری در مواد و تدارکات برای تجهیز مکرر ارتشهای صلیبی، هدف اولیه بازپسگیری شهر مقدس هنوز محقق نشده بود. در سال 1212 پس از میلاد، جنبشی عجیب به وجود آمد که از آن زمان به جایگاه افسانهای دستیافت. هزاران کودک در قالب یک «ارتش» سازماندهی شدند و با این فکر که میتوانند در شکست دادن کفار مسلمان، بسیار بهتر از بزرگسالان عمل کنند، راهی خاورمیانه شدند (Madden, 2010: 134).
جنگ صلیبی کودکان[11] نامی است که به مجموعهای از وقایع تخیلی و واقعی در سال 1212 اشاره دارد (Anchell, 2014a؛ (Riley-Smith, 1977: 11. این جنگ، دارای مسائل پیچیدهای است که بیشتر تاریخدانان جهان غرب نیز از آن در میان هشت جنگ صلیبی یادی نمیکنند. به گفته دیکسون[12]: "جنگ صلیبی کودکان مدتهاست که مستحق درمان عمیق بوده است. گاهی اوقات بهعنوان اسطوره ناب رد میشود و گاهی اوقات بهعنوان یک رویداد واقعی تلقی میشود (Dickson, 2009; 594). بهاصطلاح جنگ صلیبی کودکان فقط بهطور خلاصه در تواریخ جنگهای صلیبی ذکرشده است و ازآنجاییکه هرگز بهطور رسمی توسط یک پاپ اعلام نشد، ازنظر فنی نباید آن را یک جنگ صلیبی نامید. بااینحال، ظهور غیرمعمول جنبش - و سقوط وحشتناک - نام مستعاری را برای آن به ارمغان آورد که هنوز هم همچنان باقی است. داستان جنگ صلیبی کودکان در سال 1212 تصاویر قدرتمندی از انبوهی از کودکان اروپایی قرونوسطایی را به یاد میآورد که باایمان دورهم جمع شده بودند تا اورشلیم را از دست مسلمانان بیرون بکشند. بلکه صلیبها، برنوشتهها و این فرض خوشبینانه در دست داشتند که بهمحض رسیدن به سرزمین مقدس، میتوانند با اقناع و مداخله الهی مسلمانان را تغییر دهند.
وقایع این دو سفر، مخاطبان قرن سیزدهم را مجذوب خود کرد و وقایعنگاران چندین دهه پس از پایان جنگ صلیبی کودکان، روایتهای متفاوتی نوشتند. بااینحال، فقدان منابع دقیق و اولیه در مورد این جنبشهای مردمی در اوایل قرن سیزدهم مانع از مورخان میشود. بیشتر بر این باورند که وقایع ثبتشده توسط وقایعنگاران بعدی ممکن است افسانهای یا اغراقآمیز باشد.
جنگ صلیبی کودکان، جنبش مذهبی مردمی در اروپا در تابستان 1212 که در آن هزاران جوان نذر جنگهای صلیبی گرفتند و برای بازپسگیری اورشلیم از دست مسلمانان به راه افتادند. این جنگ که تنها از ماه می تا سپتامبر ادامه پیدا نمود، فاقد مجوز رسمی بوده و با شکست نیز پایان یافت (Dickson, 2009: 315). هیچیک از شرکتکنندگان به سرزمین مقدس نرسیدند (بیل، 1396: 156). ولی بااینوجود یکی از نقاط عطفی است که با برانگیختن شور مذهبی به آغاز جنگ صلیبی پنجم (1218) کمک کرد. این در حالی است که بسیاری از نکات و زوایای مبهم در مورد جنگ صلیبی کودکان همچنان به قوت خود باقی مانده است. حال به تعدادی از پژوهشهای خارجی که در پی پاسخ به سوالات و مسائلی که در مورد این جنگ باقی مانده است پاسخ بدهند اشاره میشود.
پیشینه تحقیق:
بسیاری از تحقیقات منتشرشده در این زمینه در غالب کتابهای تاریخی ارائهشدهاند و تعداد مقالاتی که بهطور تخصصی این موضوع را تحلیل کنند کم شمارند. حتی بخشی از منابع را منابع ادبی همچون شعر و رمانهای خارجی تشکیل میدهند.
پیتر رادتس[13] (1977) در پژوهشی با عنوان " جنگ صلیبی کودکان در سال 1212" نتیجه میگیرد که تحلیلهای زبانی و اجتماعی نشان میدهد که صلیبیون ۱۲۱۲ کودک نبودند، بلکه افراد فقیری در حاشیه جامعه روستایی بودند که کاملاً با آرمانهای فرقه فقر رسولی آغشته بودند. بر اساس نظر او، آنها معتقد بودند که پس از شکست جنگهای صلیبی مسلحانه، خداوند قدرتهای این جهان را برای نجات اماکن مقدس نالایق دانسته و در عوض فقرا را برگزیدگان الهی برای انجام این وظیفه قرار داده است.
گری دیکسون[14] (2008) در کتابش با عنوان "جنگ صلیبی" کودکان خاطر نشان میکند که جنگ صلیبی کودکان رویدادی است که بهطور مبهم برای همه آشناست، اما ماهیت واقعی آن توسط اسطوره و استعاره پنهان شده است. او ماهیت تاریخنگاری را مورد بازجویی قرار میدهد و ادعای قطعیت ندارد، بلکه تفسیری قابلقبول و سنجیده از منابع قرونوسطایی ارائه میدهد. دیکسون جز اولین تاریخدانانی است که این رخداد را بهصورت اسنادی و کاملاً عالمانه دنبال کرده است.
جورج زابریسکی گری[15] (2005) در کتاب "جنگ صلیبی کودکان: قسمتی از قرن سیزدهم" در مورد محدودیت منابع موجود در عرصه تحقیق در باب جنگ صلیبی کودکان بیان میکند که حداقل شش تواریخ اول همزمان هستند، یعنی حاوی اطلاعاتی هستند که توسط افرادی نوشتهشدهاند که در زمان جنگ صلیبی کودکان میزیستهاند. بقیه در تاریخهای بعدی (تقریباً همه در مدت کوتاهی) گردآوری شدند.
کیت شلوتر[16] و خورخه لوئیس بورخساین[17] (2018) در کتاب "جنگ صلیبی کودکان" داستان ظالمانه و غمانگیزی است که تاریخ و افسانه را در هم میآمیزد که آن را از طریق صدای هشت قهرمان مختلف بازگو میکند و حالات روحی، روانی و معنوی شرکتکنندگان در این جنگ را بازگو میکند.
با سیری در منابع فوق فقدان مباحث عمیق در انگیزههای شرکتکنندگان، علل آن و نتایج این جنگ مطرح نشده است. بهعنوانمثال، محققان آن دوره بحث کردهاند که آیا این جنبش واقعاً یک جنگ صلیبی بود و آیا شرکتکنندگان واقعاً جوانان بودند. واقعاً این اتفاق افتاد؟ و آیا اکثر جنگجویان آن واقعاً بچه بودند؟ آیا مسلمانان آنها را کشتهاند؟ علل و نتایج آن چه بود؟ هدف پژوهشگران بر این امر مبتنی است که علل و پیامدهای جنگ صلیبی کودکان را مورد کندوکاو قرار دهند و در این راستا با استمداد از روشهایی همچون تحلیل روایات اقدام به ارائه، توصیف و توسعه مفاهیم مربوطه نموده و نسبت به چرایی و چیستی این رخداد پاسخ مناسب ارائه نماید.
2-1. روششناسی:
با توجه به رویکرد نظری در پژوهش پیشرو، این پژوهش با استفاده از روش تبیین مسئله تاریخی و با بهرهگیری از رویکرد کیفی و با استفاده از ابزار فیشبرداری برای جمعآوری دادهها، انجامشده است. اغلب منابع استفادهشده با توجه به محدودیتهای آثار داخلی، معطوف به منابع خارجی میباشد. در ابتدا شرح و توصیف جزئیات جنگ صلیبی کودکان مورد توجه قرار گرفته و سپس بر همان اساس تحلیل صورت گرفته است.
استفان و کلن، دو لشکر 20000 نفری از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان را گرد هم آورد. هدف خوشبینانه آنها ترمیم ارتشهای صلیبی حرفهای و تصرف اورشلیم برای جهان مسیحیت بود. صلیبیهای بالقوه در سفر به سراسر اروپا، به جنوا[18] رسیدند، اما بودجهای برای پرداخت هزینه عبور خود به شام نداشتند. رویدادهای دقیق تاریخ مغشوش «جنگ صلیبی کودکان» هرچه که باشد، این قسمت نشان میدهد که همدلی مردمی برای جنبش صلیبی در میان مردم عادی وجود داشت و این فقط اشراف و شوالیه[19]ها نبودند که مجبور به برداشتن صلیب و دفاع از مکانهای مقدس آنها در سرزمین مقدس[20] در قرونوسطی مسیحیان بودند (Dickson, 2007: 242). جنگ صلیبی کودکان، علیرغم نام عمومی آن، رسماً هرگز یک جنگ صلیبی نبود. جنگهای صلیبی تنها با تأیید پاپ میتوانست به وجود بیاید، و پاپ اینوسان سوم[21] (1198-1216) هرگز آن را احضار نکرد (Anchell, 2014: 1). بنابراین، این جنگ به لحاظ رسمی و مذهبی مورد تأیید نهادهای سیاسی و نهادهای مذهبی نبود و شرکتکنندگان آن حتی سلاح نداشتند.
این صلیبیون خود خوانده و غیرمسلح قصد خود را برای بازپسگیری اورشلیم و بازپسگیری صلیب حقیقی (یادگاری از صلیب که عیسی بر روی آن مصلوب شد) - که در نبرد حطین[22] (1187) به دست مسلمانان گرفته شده بود - ابراز کردند. هیچچیز در مورد اینکه چگونه آنها امیدوار بودند به اهداف خود برسند. بااینوجود، پوری[23] ها (به لاتین: «پسران» یا «کودکان») - اصطلاحی که نویسندگان قرن سیزدهم برای توصیف شرکتکنندگان در جنبش استفاده میکردند - نشان صلیب را میپوشیدند (مانند همه صلیبیون) و عهد صلیبیون را میپذیرفتند. این جنگ برای کسانی که حداقل 14 سال سن داشتند الزامآور بود. علاوه بر این، تا حدودی کلیسا نذر آنها را نیز معتبر تشخیص داد. اگرچه اکثر تاریخهایی که به جنگ صلیبی کودکان اشاره میکنند، این کار را با عبارات ناپسند بیان میکنند، اما همه آنها از آن بهعنوان جنگ صلیبی یاد میکنند (Anchell, 2014a; Madden, 2010: 136; Moraru, 2012).
آیا پوریها واقعاً جوان بودند؟ برخی از محققان، مانند مورخ آلمانی پیتر رادتس[24]، استدلال کردهاند که «پوئری» در تواریخ و اسناد دیگر به معنای یک گروه سنی نیست، بلکه طبقهای اجتماعی از دهقانان بیزمین فقیر و کارگران روزمزد با سن نامشخص را توصیف میکند (Price, 2011: 988). درواقع، بسیاری از پوری و پوله[25] («دختران») واقعاً به چنین طبقه اجتماعی تعلق داشتند. بااینحال، این بههیچوجه جوانی آنها را رد نمیکند. وقایعنگاران بر شیوع جوانان در رابطه با گروههای دیگر در جنگ صلیبی کودکان، ازجمله کارگران شهری، مادران و افراد مسن تأکید کردند. علاوه بر این، چندین وقایعنگار خاطرنشان کردند که برخی از والدین فرزندان خود را در خانههای خود زندانی میکردند تا از پیوستن آنها جلوگیری کنند. بنابراین، به نظر میرسد که جوانان برجستهترین عنصر در جنگ صلیبی کودکان و همچنین رهبران آن بودند، اگرچه این احتمال نیز وجود دارد که جنبش منحصراً از جوانان تشکیل نشده باشد (Jombo et al., 2011: 102-104).
تحت رهبری استفان، شرکتکنندگان فرانسوی در جنگ صلیبی کودکان در سن دنیس[26] گرد هم آمدند. تخمینهای معاصر از اندازه پیروان استفان از 15000 تا نزدیک به 30000 متغیر بود. استفان توسط یک زائر فقیر - که درواقع عیسی بود - دستور داده بود که نامههایی را به فیلیپ دوم[27] پادشاه فرانسه برساند. در مورد محتوای این نامهها، اگر واقعاً وجود داشته باشد، چیزی فاش نشده است و نه از ملاقاتی با شاه. بااینحال، پادشاه به پوریها دستور داد که متفرق شوند. اگرچه اطلاعات بیشتری از استفان در دست نیست، گروههای فرانسوی پوری ممکن است سپس به سمت شمال و شرق به سمت شهر سنت کوئنتین[28] حرکت کرده باشند. در این مرحله، پوریهای فرانسوی از سوابق تاریخی ناپدید میشوند، محل نگهداری آنها نامشخص است، اما ممکن است برخی از آنها حدود 14 تا 18 ژوئیه به شهر کلن[29] آلمان رسیده باشند. تماس با پوریهای فرانسوی محتملترین خاستگاه جنگ صلیبی کودکان در آلمان است که در همان زمان آغاز شد (Dickson, 1989: 229-231; Hodges, 2005: 722-724).
نیکلاس کلن در تلاش برای رسیدن به سرزمین مقدس، پوری آلمانی را به سمت جنوب به ماینز[30] و اسپایر[31] هدایت کرد. اطلاعات کمی در مورد نیکلاس وجود دارد بهجز اینکه او از حومه شهر نزدیک کلن سرچشمه میگرفت و صلیبی به شکل تی (صلیب تاو[32]) را حمل میکرد که نشان کاریزماتیک او بود. آنها با استناد به خروج کتاب مقدس از مصر و جدا شدن دریای سرخ، اعلام کردند که دریای مدیترانه برای آنها جدا خواهد شد، موتیفی از انتخاب الهی که حاکی از درجهای از هم ذات پنداری با بنیاسرائیل است. نیکلاس سپس پوریها را در سراسر آلپ[33] به شهرهای ایتالیایی پیاچنزا[34] و جنوا هدایت کرد، اما در آنجا نتوانستند کشتیای برای بردن آنها به سرزمین مقدس بیابند (Maier, 2004: 78; Nicholson, 1997: 342; Paul, 2005: 137; Virgili, 2009: 309). برخی از آنها ممکن است با کشتی به مارسی سفرکرده باشند، درحالیکه برخی دیگر ظاهراً به رم سفر کردند تا از مقامات پاپ بخواهند که عهد جنگ صلیبی خود را باطل یا به تعویق بیندازند. از بیش از 7000 پوری که به جنوا وارد شدند، بسیاری از آنها در همان شهر باقی ماندند - نیروی کار ارزان در آنجا و سایر شهرهای پررونق ایتالیا موردنیاز بود. بنابراین، آنچه بهعنوان یک جنگ صلیبی مردمی آغاز شد احتمالاً بهعنوان یک مهاجرت گسترده کارگری پایان یافت. همه مشتاق این جنگهای صلیبی خود خوانده نبودند. اگرچه بهاصطلاح «فرزندان مقدس» انگیزه اشتیاق مذهبی داشتند و اغلب با شرکتکنندگان در جنگهای صلیبی پاپ عهد میکردند، اما کلیسا آنها را تهدیدی میدانست. توانایی پسران در برانگیختن حمایتهای دیوانهوار - و تعداد زیاد پیروان آنها - روحانیون محلی را وحشتزده کرد و نگران بودند که گله خود را از دست بدهند
(Vallis & Inayatullah, 2016: 136; Wolf, 1991: 210). ازجمله دلایل اینکه این جنگ به جنگ صلیبی کودکان نامگرفته است مربوط به مسائل زبانشناختی است.
در اوایل دهه 1200، گروههای فقیر سرگردان در سراسر اروپا شروع به ظهور کردند. اینها مردمی بودند که در آن زمان به دلیل تغییرات اقتصادی آواره شده بودند که بسیاری از دهقانان فقیر در شمال فرانسه و آلمان را مجبور به فروش زمین خود کرد. این گروههای موسیقی به شیوهای تحقیرآمیز بهعنوان پوری (لاتین به معنای «پسران») شناخته میشدند، دقیقاً به همان روشی که به مردم مناطق روستایی در ایالاتمتحده «پسرهای روستایی» میگویند. در سال 1212، یک پوئر جوان فرانسوی به نام استفان و یک پوئر آلمانی به نام نیکلاس بهطور جداگانه شروع به این ادعا کردند که هر یک از آنها دیدگاههای مشابهی از عیسی داشتهاند. این منجر به این شد که این گروههای فقیر سرگردان در یک جنبش اعتراضی مذهبی متحد شوند که این سرگردانی اجباری را به یک سفر مذهبی تبدیل کرد. پوریها راهپیمایی کردند و صلیب را دنبال کردند و خود را با سفر کتاب مقدسی عیسی همراه کردند. اما این مقدمهای برای جنگ مقدس نبود. سی سال بعد، وقایعنگاران گزارشهای این موکبها را خواندند و پوئری را بدون درک کاربرد، بهعنوان «کودک» ترجمه کردند. بنابراین، جنگ صلیبی کودکان متولد شد (Maier, 1995; Malkiel, 2002; Munzinger, 2006; Stephenson, 2003). داستان بهدستآمده نشان میدهد که مفهوم جنگ صلیبی تا چه حد در مردم آن زمان ریشه دوانده بود - وقایعنگاران فرض میکردند که پوریها باید صلیبیون بوده باشند، در معصومیت خود به پایههای جنگ صلیبی ویژگی پیتر زاهد[35] گوشهنشین بازگشته و با همان نوع سرنوشت غمانگیز ملاقات کردند.
بنابراین بر اساس آثار و پژوهشهای منتشر شده؛ پوری یک اصطلاح لاتین است که میتواند بهطورکلی به معنی کودکان یا پسران باشد (Munzinger, 2006; Stephenson, 2003; Williams, 1997; Wolf, 1991). ظهور این کلمه در منابع منجر به نام عمومی جنگ صلیبی کودکان شد، اما مورخان مطمئن نیستند که همه شرکتکنندگان به معنای واقعی کلمه کودکان بودند. منابع موجود جزئیات کمی دارند، بنابراین نمیتوان سن دقیق همه افراد پوری را تعیین کرد. درحالیکه وقایعنگاران به جوانی بسیاری از کسانی که شرکت کردند اشارهکردهاند، برخی از مورخان اخیراً پیشنهاد کردهاند که «پوئری» میتواند نام اجتماعی برای دهقانان فقیر و بی زمین باشد و جنبش آنها ممکن است به دلیل تعداد زیاد جوانان دهقان فقیر قابلتوجه باشد.
علل و ریشههای جنگ صلیبی کودکان:
بافت فکری اروپای قرونوسطی:
در اروپای قرونوسطی، زندگی روستایی توسط سیستمی اداره میشد که دانشمندان آن را «فئودالیسم[36]» مینامند. در یک جامعه فئودالی، پادشاه قطعات بزرگی از زمین به نام فیف[37] را به اشراف و اسقف اعطا میکرد. دهقانان بی زمین که بهعنوان رعیت شناخته میشوند، بیشتر کار را بر روی فیفها انجام میدادند: آنها محصول میکاشتند و برداشت میکردند و بیشتر محصول را به صاحب زمین میدادند. درازای کارشان اجازه داده شد در زمین زندگی کنند. همچنین در صورت تهاجم دشمن به آنها قول حفاظت داده شد (کوریک، 1396: 9-11و کاسیمینسکی و دیگران، 1386: 31-33 و 163). بنابراین بافت مادی آنها بر سکون و حمایت از یک منبع تأکید داشت. در این میان کلیسا تمام خواستههای فکری مردمان قرونوسطی را تأمین میکرد. در کنار این حد از ازخودگذشتگی و علاقه مردم به کلیسا وجود خرافات در بافت زندگی اجتماعی قرونوسطی بسیار رایج بود.
همچنین در قرونوسطی، مردم قاطعانه به جادوگران و ارواح شیطانی اعتقاد داشتند و بدشانسی و بدبختی را به گردن آنها میانداختند. دیوارهای کلیسای کوچک در زمانی رنگآمیزی شدند که «شور جادوگری» اروپایی در حال افزایش بود، زمانی که زنان و مردان اغلب به جرم جادوگر بودن اعدام میشدند (بیگدلی، 1385: 13؛ Graham, 2019: 111). درنتیجه عدم رشد عقلی و محول کردن شکستهای پیاپی در برابر مسلمانان با توجه به این نوع از تفکر، وجود این فاجعه صلیبی را برای تاریخدانان قانعکننده مینمایانند.
2-1-2. شور جنگهای صلیبی:
جنبشهای مردمی احیاگر مذهبی مانند جنگ صلیبی کودکان معمولاً زمانی ظاهر میشوند که جنگهای صلیبی رسمی موعظه میشوند. موعظه[38] شور و شوق جمعی را برانگیخت، بهویژه در مناطقی با سنت طولانی جنگهای صلیبی، مانند شهر شارتر[39] و منطقه اطراف آن (شارترن) در شمال مرکزی فرانسه. با شروع اولین جنگ صلیبی در اواخر قرن یازدهم و ادامه یافتن در قرن سیزدهم، امواج متوالی شور جنگهای صلیبی این منطقه را فراگرفت. در طول زمستان 1211 و بهار 1212، جنگ صلیبی آلبیجنسی[40] علیه کاتارهای بدعتگذار جنوب فرانسه موعظه شد که منجر به استخدام نیرومند نظامی از چارترن[41] شد (دولاندلن، 1390: 422). اسپانیا، در مرزهای غربی جهان مسیحیت، صحنه بحران دیگری از جنگهای صلیبی بود. حمله مسلمانان از شمال آفریقا در سال 1210 منجر به سقوط قلعه سالواتور[42] در سال 1211 شد. نبردی اوج در روز پنطیکاست[43] در سال 1212 انتظار میرفت. پاپ اینوسان سوم با نگرانی تلاش کرد تا دعای مسیحیان را به نمایندگی از کلیسای اسپانیایی در معرض تهدید بسیج کند. راهپیمایی در رم در 16 مه 1212 (Petkov, 1997; van Moolenbroek, 1987; Williams, 1997). بنابراین تمام اروپا در حال اصلاح و درگیر نبرد با منحرفان و مسلمانان بود. در این راستا، با توجه به شکست شوالیههای صلیبی بزرگسال، این حرکت خودجوش کودکان معصوم و فقرای بیچیز از دنیا، مسئلهای مربوط به وضعیت موجود در اروپای آن زمان بود.
انگیزه شرکتکنندگان:
رویهمرفته، در هسته خود، انگیزه پوریها یکسان بود، چه طرفدارانی را در فرانسه و چه در آلمان جذب کند. چیزی که این دو مرحله اشتیاق را متمایز میکند، گسترش تدریجی دامنه سنی و ترکیب اجتماعی طرفداران آن در آلمان است. احیای راینلند[44] ناهمگونتر شد و کارگران شهری، افراد مسن، مادران، نوزادان و شاید کل خانوادهها به آن پیوستند (Dickson, 2008b: 83-84). دیدگاه استفان بزرگ بود: او همراه با پیروانش، مسلمانان را از اورشلیم بیرون کرد و سرزمین مقدس را برای کاتولیکها بازپس گرفت. اما چیز دیگری در مورد استفان قابلتوجه بود - او فقط 12 سال داشت. پیروان او نیز کودکانی بودند که توسط موعظههای استفان درباره رؤیایی الهی که داشت از خانوادههایشان اغوا میشدند. و اگرچه فیلیپ پادشاه درخواست استفان را رد کرد، اما آنها نترسیدند (Gaposchkin, 2008: 346-347). این بچهها بدون سلاح و آماده نبودند، مصمم بودند که خودشان به جنگ صلیبی دست بزنند. اما اگرچه نیکلاس و استفان بهعنوان متعصب شناخته میشدند، اما مأموریت عرفانی آنها در سرزمین مقدس پیروان آنها را مجذوب خود کرد. آنها مؤمنان را با موعظهها، سرودها و وعدههای معجزه طلسم میکردند. نیکلاس آنقدر جذاب بود که او را الهامبخش افسانه پان پیپر یا موش گیر[45] نامیدند.
علاوه بر این، آنها از هویت منفی دهقانی خود فرار میکردند و به سمت یک بینش بیحدوحصر، اما واضح و هیجانانگیز از خود میرفتند. آنها در جستوجوی هویت جدیدی بودند که در یک کلمه خلاصه میشد: «صلیبجو[46]». از جنگ صلیبی اول به بعد، ایدئولوژی جنگهای صلیبی در تمام سطوح جامعه مسیحی نفوذ کرد. پیام آن توسط واعظان جنگ صلیبی که بهعنوان گروهبان استخدام میکردند منتشر شد. ازنظر بصری با شیشههای رنگی که صلیبیون قهرمان را تجلیل میکردند، به یادگار گذاشته شد و تاریخها و افسانههای جوانمردی اعمال صلیبیون را جشن میگرفتند. بقایای مسیح و مقدسین، غنائم جنگی را به ارمغان آورد به مافوق اجتماعی آنها باید انگیزه قدرتمندی برای آنها باشد (Raedts, 1977: 293).
طبیعتاً، بین جوانان نجیب قرونوسطایی که به دنبال بزرگسالی جوانمردانه بودند و دهقانان جوانی که به جنگ صلیبی کودکان پیوستند، چنان شکاف اجتماعی بزرگی وجود داشت که جستجوی مناسک مشابه احمقانه بود. بااینحال، برای دهقانان قرونوسطی، نتیجه محتمل یکسان خواهد بود. بهاحتمالزیاد، بلوغ اجتماعی آنها تنها از طریق ازدواجی که احتمالاً طولانیمدت به تعویق افتاده و تأسیس یک خانواده قابلتأیید است. به نظر میرسد راه دیگری برای کسب مقام بزرگسالی در جامعه روستا وجود نداشته است. بااینحال، ازآنجاییکه ازدواج و خانواده برای تعداد زیادی از دهقانان فقیر قرونوسطی دورنمای دور یا غیرممکنی بود، نتیجه این بود که آنهایی که نمیتوانستند بهعنوان پیامد ازدواج به بلوغ برسند، وضعیت نابالغ اجتماعی خود را حفظ میکردند (Lester, 2009: 260-265). کاملاً ممکن است که این افراد در جنگ صلیبی کودکان به دنبال فرار بودهاند: جای پایی جدید یا ایده آلی که میتواند به زندگی آنها جهت دهد. اگر واقعاً خدا فقرا را برای آزادی اورشلیم انتخاب کرده بود، این تودههای فقیر جهان به موقعیتی واقعاً منحصربهفرد دستیافته بودند. فقر آنها دیگر شرمآور نبود. آنها نسبت به دیگران امکانات بیشتری داشتند تا مانند مسیح آنها ثروتمند نشدند. برای آن، اما فقر آنها از باری غیرقابلتحمل به دعوتی بلند تبدیل شد. دقیقاً به این دلیل که فقیر بودند، میتوانستند شهری را که برای بیش از قرن اول مجذوبیت مسیحیان را در خود جایداده بود و عهد خدا به قومش را در برمیگرفت، دوباره تسخیر کنند که همهکسانی که برای مسیح رنج میکشند، آیندهای باشکوه را به ارث خواهند برد (Raedts, 1977: 292-294).
بنابراین کودکان و فقرا و دیگر افراد شرکتکننده دارای انگیزه و محرکهای گوناگونی برای نشان دادن خود بهعنوان عضو مهمی از جامعه مسیحی بودند؛ عدهای برای رهایی از افسارهای فئودالیسم، عدهای برای رهایی واقعی سرزمین مقدس، عدهای بر اساس خرافات یا برای تجارت و یافتن زمینهای مناسب، مهاجرت، سکونت در شهرها، سیروسفر، ارتقا درجه اجتماعی و... .
نمودار 1. نمودار مفهومی پژوهش
پیامدهای جنگ:
طبق تواریخ، جنگ صلیبی کودکان یک فاجعه مطلق بود. تعداد کمی از صلیبیون از سفر خود بازگشتند. بیشتر آنها از گرسنگی یا تشنگی مردند یا در دریا غرق شدند، درحالیکه دیگران بهعنوان برده فروخته شدند (بیل، 1396: 156؛Gaposchkin, 2008; Lester, 2009; Maier, 2004; Nicholson, 1997; Paul, 2005; Raedts, 1977a Virgili, 2009). داستان وقایعنگاران پیام روشنی داشت: خدا نخواست. هرچند که اینطور باشد، جنگ صلیبی کودکان اعتقاد پاپ را تأیید کرد که شور و شوق جنگ صلیبی بهدوراز مرگ است و کمتر از یک سال بعد او جنگ صلیبی پنجم را فراخواند.
با وجود کوتاهی شدید جنبش، علاقه به جنگ صلیبی کودکان در طول قرنها ادامه یافت. این در آثار نویسندگان مختلفی مانند ولتر[47]، برتولت برشت[48]، آگاتا کریستی[49] و کرت وونگات[50] به تصویر کشیده شده است و کتابهای بیشماری برای کودکان درباره آن نوشتهشده است. مضامین خاطرهانگیز آن هنوز تخیل ادبی را به وجد میآورد (Dickson, 2009: 419). بعدازاینکه هیچ معجزه یا پیشنهاد کمک مادی توسط جنواها در راه نبود، برخی از کودکان، تقریباً بهطورقطع اقلیت کوچکی، به خانه رفتند. آنچه دقیقاً برای بقیه اتفاق افتاد، در افسانههایی که نویسندگان و اخلاقگرایان بعدی قرونوسطی خلق کردند گمشده است. بر اساس برخی منابع، بیشتر کودکان به ساردنی[51]، مصر و حتی بغداد فرستاده شدند و در آنجا به بردگی فروخته شدند. بااینحال، این نسخه از وقایع ممکن است ارتباط کمتری با رویدادهای واقعی داشته باشد و بیشتر با تمایل کلیسا برای برخورد با کل ماجرا بهعنوان یک داستان اخلاقی ارتباط داشته باشد، هشداری جدی به دیگران مبنی بر اینکه فقط جنگهای صلیبی با اقتدار پاپ ممکن است موفق شوند. درواقع، در برخی از نسخههای داستان، بچهها خود را به رم رساندند، جایی که پاپ فوراً به همه آنها گفت که به خانه خود برگردند. انبوهی از گدایان بدون امکاناتی برای حمایت از خود و بدون آموزش نظامی و اسلحه برای انجام هر کار خیری اگر موفق شدند به سرزمین مقدس برسند برای هیچکس فایدهای نداشت. بنابراین میتوان یکی از اقدامات بیاجازه از پاپ و خودسرانه، بدون تأیید اصلیترین نهاد دینی تبیین نمود.
همچنین این جنگ کودکان یکی از علل اصلی شروع جنگ صلیبی پنجم بود و پاپ اینوسان بیان میکند "این کودکان من را خجل کردهاند درحالیکه ما در خواب بودیم این کودکان بهسوی خاک مقدس قدم برداشتند" (بارکر، 1396: 140-141).
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش باهدف تبیین و تحلیل جنگ صلیبی کودکان و با بررسی علل و پیامدهای آن با استمداد از روش تاریخی در رویکردی کیفی صورت پذیرفت. همچنین در پاسخ به سوال اصلی پژوهش در خصوص تبیین تحلیلی جنگ صلیبی کودکان این پژوهش بر اساس یافتهها خاطرنشان ساخت که این جنگ و ابعاد آن، چیزی جز یک واقعه نهضتی و غیرفراگیر نبود که وقایعنگاران بعدی این وقایع را جامعیت بخشیدند.
داستان جنگ صلیبی کودکان یک جنبش تودهای بود که از میل به دفاع و گسترش مسیحیت در اوایل دهه 1200 الهام گرفتهشده بود و تصاویر افسانهوار در مورد انبوهی از کودکان اروپایی قرونوسطایی را در سال 1212 به نمایش میگذارد که باایمانی خالص و ارادهای آهنین دورهم جمع شده بودند تا اورشلیم را از حیطه اقتدار مسلمانان خارج نمایند که وقایعنگاران نیز چندین دهه پس از پایان جنگ صلیبی کودکان، روایتهای متفاوتی از این رخداد را نقل نمودهاند.بااین حال، فقدان منابع دقیق و ریشه داشتن این وقایع در تصویرسازههای اسطورهای مورخان باعث گردید تا وقایعنگاران بعدی همین رویکرد را اتخاذ نموده و نسبت به روایت افسانهای و اغراقآمیز این رخداد اقدام نمایند.
همچنین در پاسخ به سوال دوم در خصوص علل و پیامدهای این جنگ میتوان به عواملی همچون شرکتکنندگان، شرایط اروپای قرونوسطی و شور جنگهای صلیبی به عنوان سه علل عمده جنگ صلیبی کودکان نام برد که علاوه بر تأثیر در آثار نویسندگان بزرگ، هشداری جدی به اقتدار پاپ و شروع جنگ صلیبی پنجم پیامدهایی همچون مرگ، بردگی و غارت عاقبت کودکان را در پی داشت که مسلمان نقشی در آن نداشتند..
در تحلیل نتایج باید خاطر نشان نمود که در ظاهر جنگ صلیبی کودکان رخدادی گذرا با کشتار چند هزار مسیحی و یا گم شدن آنها یا برده شدن آنها بود ولی این مسئله ریشه در رویکردهای اجتماعی و فرهنگی دوران قرونوسطی داشته و حاصل فرآیندی چند صد ساله است که در آن بردگان، کارگران و سرفها نمیتوانستند در جامعه خود را ثابت کنند و طیفهای اجتماعی دیگر را بهرهمند سازند. این ضعف در میان جوانان و زنان اروپایی نیز به چشم میخورد، بسیار از جوانان مسیحی در پی فرصتی بودند تا قدرتهای موجود در خانواده، در آینده شغلی و شرافت مذهبی را در هم بشکنند و خود را در جهانی بهتر و شناختهشدهتر مطرح کنند. زنان باوجود مشارکت آنها در جنگ صلیبی کودکان، سومین طیف اجتماعی هستند که زیر فشار آدابورسوم قرونوسطی در ضعف قرار داشتند و خواهان رهایی از آن بودند. درنهایت باید نتیجهگیری کرد که این جنگ صلیبی نمایانگر انفجار اقشار مختلفی است که خواهان رهایی از وضع موجود هستند.
انگلیسی: