نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر
2 پژوهشگر حوزه سایبر
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In the 21st century, we are deeply entrenched in the age of irregular warfare and unconventional warfare, in which the scene of war is much less definite than before, and the strategy of confrontation must be dynamic, fluid, and adaptable. Cyber warfare and social media warfare are some of the most emerging concepts of this era. What makes social media a good tool for warfare is the possibility of public access to it and its ease of use compared to previous tools and the lack of need for high technical skills and expertise. This feature has shifted the focus of power from large institutions such as governments and large media outlets to individuals and networks of individuals, and has had a dramatic impact on warfare with the ability to create and disseminate comprehensive information. Another distinctive feature is that the cognitive realm targets the attitudes and beliefs of individuals and society. Today, social media warfare has become a topic of study in the military sciences and will certainly play a greater role in future battles. All types of military and civilian organizations need to monitor how their enemies use social media, defend themselves against ongoing social media attacks, and use social media as a weapon to achieve their goals. In this article, while presenting an analytical framework and categorizing the ten functional areas of social media warfare, we will introduce the concepts, dimensions, threats and offensive and defensive tactics of dealing with it in various military, economic, social, political, etc. areas. .
کلیدواژهها [English]
رسانههای اجتماعی دیگر تنها برای به اشتراکگذاری تصاویر سفرهای خانوادگی و حیوان خانگی در حال خواب نیست. ابزارها و برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی با یک رایانه یا تلفن هوشمند، در دسترس همگان قرار دارند. این ابزار بهعنوان سلاحهایی مؤثر توسط بسیاری از افراد در جنبههای مختلف درگیری بکار گرفته میشوند. نیروی محرکهای که جنگ رسانههای اجتماعی را هدایت میکند، ریشه در تعارض ذاتی بین نهادهای اجتماعی، دولتها، شرکتها و گروهها و افرادی دارند که به طریقی مایل به سازماندهی یک شورش یا اعتراض نسبت به ساختارها و هنجارهای اجتماعی میباشند که تصور میکنند ایشان را مورد ستم قرار داده است. لیکن جنگ رسانههای اجتماعی، در فرایند انتخابات سیاسی و همه انواع جنبشهای تحول اجتماعی نیز نقش دارد.
یادگیری فرایند حملات آفندی رسانههای اجتماعی برای تقویت شورشها یا فعالیتهای اجتماعی به زمان بسیار کوتاهی نیاز دارد. از سوی دیگر، انجام درست آن، همانند هر راهبرد یا تاکتیک جنگی به تلاش و مطالعه، زمان و برنامهریزی نیاز دارد. هیچ وبسایتی وجود ندارد که همه تحصیلات و آموزشهای موردنیاز برای مشارکت مؤثر در جنگ رسانههای اجتماعی یا دفاع از یک سازمان در طول حملات رسانههای اجتماعی را یکجا ارائه دهد. همچنین هیچ برنامه جنگی واحدی برای جنگ رسانههای اجتماعی وجود ندارد که متناسب با همه انواع آن باشد و بلافاصله یک ملت یا سازمان را در طول حملات رسانههای اجتماعی ایمن سازد.
مقاله حاضر در ابتدا چارچوبی برای تحلیل راهبردها و تاکتیکهای جنگ رسانههای اجتماعی ارائه داده، سپس به بررسی ده حوزه کارکردی مختلف جنگ رسانههای اجتماعی شامل حوزه حکومتی، نظامی، کسب وکار، گروههای علاقهمندی ویژه، تحولات سیاسی و اجتماعی، افراطگرایان خشن، کودکان، بزرگسالان، مزدوران، تکاوران و فعالان جنگ رسانههای اجتماعی و انتخابات سیاسی پرداخته و تاکتیکهای آفندی و پدافندی مطرح در هر یک از حوزهها را به اجمال معرفی میکنیم.
مبانی نظری
چارچوبی برای تحلیل راهبردهای در حال ظهور جنگ رسانههای اجتماعی
امروزه جنگ رسانههای اجتماعی به موضوع مطالعه در علوم نظامی تبدیلشده و نقش بزرگتری در نبردهای آینده ایفا خواهد کرد. در حال حاضر، واضح است که علوم نظامی ازنظر بذلتوجه حقیقی به تأثیر رسانههای اجتماعی بر جنگ و موقعیتهای درگیری، کاملاً جلوتر از سایر رشتهها قرار دارند. در این بخش، چارچوبی برای تحلیل راهبردهای در حال ظهور جنگ رسانههای اجتماعی ارایه شده است. این چارچوب که در شکل (1) نشان داده شده است، شامل دستهبندی و معرفی ده حوزه کارکردی مختلف (متاثر از) جنگ رسانههای اجتماعی، ابزار جنگ رسانههای اجتماعی، مزدوران و فعالان جنگ رسانههای اجتماعی و نیز تاکتیکهای کلان آفندی و پدافندی جنگ رسانههای اجتماعی است. در ادامه اجزای مختلف این چارچوب معرفی میشوند.
شکل 1. چارچوب مفهومی برای تحلیل راهبردهای جنگ رسانههای اجتماعی
حوزههای کارکردی (متاثر از)جنگ رسانههای اجتماعی
در قرن بیست و یکم، بهشدت در عصر جنگ نامنظم و جنگ نامتعارف محصور شدهایم که در این نوع جنگها، صحنه جنگ بسیار کمتر از قبل، معین و واضح بوده و راهبرد صحنه باید پویا، سیال و انطباقپذیر باشد، ازجمله جنگ در فضای سایبری و از طریق آن که رسانههای اجتماعی بخشی از آن محسوب میشود. اینترنت، شروع و حفظ شورش را آسانتر نموده است و همچنین قلمرو جنگ را نهتنها به روی شورشیان در حال جنگ علیه دولت، بلکه به روی درگیریهای بین احزاب مذهبی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در سراسر جهان گشوده است.
راهاندازی حملات اثربخش مبتنی بر جنگ رسانههای اجتماعی مستلزم برخورداری از دانش نسبت به هدف و نیز مهارتهایی برای استفاده از ابزار رسانههای اجتماعی به روشی آفندی (تهاجمی) است. استفاده از برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی در جنگ، یک شمشیر دو لبه است که میتواند به خود مهاجم بهاندازه مدافع آسیب وارد نماید. هر دو مدافعان و مهاجمان باید از یک رویکرد نظاممند در استفاده از برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی در موقعیتهای درگیری و حتی در استفاده روزمره از این برنامهها در زمانهای غیر درگیری برخوردار باشند. حوزه های کارکردی سازمانها، گروهها و افرادی که ممکن است از جنگ رسانههای اجتماعی سود یا زیان ببینند در شکل(2) نشان داده شده است.
ابزار جنگ رسانههای اجتماعی
صدها برنامه کاربردی رسانههای اجتماعی در دهه اخیر عرضه شدهاند تعدد برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی، پایش فعالیت مهاجمان بالقوه را در همه برنامههای کاربردی یا محتوا و یا پیامهای ایجادشده با استفاده از این برنامهها را بسیار دشوار میسازد.
ازجمله رایجترین آنها برنامههای کاربردی پشتیبانیکننده بلاگها و بلاگنویسی، برنامههای کاربردی کامنتنویسی، برنامههای کاربردی دریافت و اجرای بلادرنگ محتوا (صوت و تصویر)[i]، برنامههای کاربردی و وبسایتهای شبکههای اجتماعی و شبکههای اجتماعی حرفهای[ii] و وبسایتهای اخبار اجتماعی هستند. برنامههای کاربردی و وبسایتهای رسانههای اجتماعی بیشماری وجود دارند که بر به اشتراکگذاری، شامل به اشتراکگذاری اطلاعات اختصاصی، عکسها، ویدئوها، اسلایدها، نشانکها، بررسی محصولات و اطلاعات نَسَبی تمرکز دارند. برخی برنامههای کاربردی برای ارائه به مخاطبان جهانی طراحی میشوند لیکن بسیاری از آنها جوامع منطقهای، شهری و یا حتی کوچکتری را پوشش میدهند. این ترکیب بهطور دائمی در حال تغییر و تکامل است.
شکل 2- حوزههای کارکردی جنگ رسانههای اجتماعی
تاکتیکهای پدافندی جنگ رسانههای اجتماعی
فهرست مطولی از تاکتیکهای آفندی و پدافندی قابل شناسایی وجود دارد که در جنگ رسانههای اجتماعی قابلاستفاده هستند. جنگ نامنظم و نامتعارف، برحسب تغییر شرایط و موقعیت، امکان بهکارگیری تنوع وسیعی از تاکتیکها ازجمله جنگ رسانههای اجتماعی را ایجاد میکنند. در این مقاله صرفا به ذکر عناوین اکتفا شده و تشریح آنها در این مختصر نمیگنجد.
جنگ نامنظم و نامتعارف، احتمال اینکه تنوع گستردهای از تاکتیکها با تغییر موقعیت، قابل بهکارگیری باشند را باز میگذارد. اثربخشی یک تاکتیک به عوامل بیشماری بستگی دارد برای مثال به اینکه افراد در هر موقعیت معینِ درگیری تا چه حد به برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی دسترسی داشته یا از آنها استفاده میکنند. تاکتیکهای پدافندی منتخب در شکل(3) نشان داده شده است.
شکل3. تاکتیکهای پدافندی جنگ رسانههای اجتماعی
3-4 تاکتیکهای آفندی جنگ رسانههای اجتماعی
در برخی موارد، تاکتیکها آفندی اساساً، تاکتیکها پدافندی هستند که با هدف حمله کردن به یک نهاد، گروه یا هدف بجای دفاع از آنها بکار گرفته شدهاند. تاکتیکها آفندی، به منظور واردکردن صدمات هر چه بیشتر به مخالفان و در راستای دستیابی به اهداف کوتاهمدت در کشمکشهای بلندمدت بهمنظور سلطهجویی، انجام میگیرند. فهرست این تاکتیکها در شکل (4) آمده است.
شکل4. تاکتیکهای آفندی جنگ رسانههای اجتماعی
مزدوران، تکاوران و فعالان جنگ رسانههای اجتماعی
مزدوران و فعالان جنگ رسانههای اجتماعی ترکیبی از خبرگان یا شیفتگان فناوری[iii]، نویسندگان و فعالانی هستند که ممکن است در پشتیبانی یا مخالفت با یک انگیزه یا یک سازمان، بکار گرفتهشده یا تحریکشده باشند.
مزدوران جنگ رسانههای اجتماعی به سهولت برای به خدمت گرفتن در دسترس هستند و ممکن است تنوع گستردهای از مهارتها و تاکتیکها را به صحنه جنگ بیاورند. مزدوران برای انجام حملات پیاپی جنگ رسانههای اجتماعی یک ضرورت هستند. این افراد وقتی به نیابت از مشتریهای خود در رسانههای اجتماعی کار میکنند، نقشهای مختلف متعددی را به عهده میگیرند. تفاوت بین یک مزدور ثمربخش جنگ رسانههای اجتماعی و یک مزدور کمتر ثمربخش، در میزان ماهرانه ایفا کردن نقش خود در رسانههای اجتماعی است یعنی اینکه این افراد تا چه حد میتوانند عملاً خودشان را بهعنوان کاربران عادی رسانههای اجتماعی جا بزنند.
مزدوران جنگ رسانههای اجتماعی در صورت نیاز، دارای نام کاربری یا نام مستعار[iv]، عکس، پروفایل اجتماعی یا حرفهای، سوابق تحصیلی، شغل، سرگرمیها و خانواده میباشند؛ بنابراین ممکن است بهدشواری بتوان تشخیص داد که یک شخص قابل رؤیت در پستها یا محتوای رسانههای اجتماعی، حقیقی است یا ساختگی. پستها، کامنتها و لایکهایی که در سکوهای مختلف رسانههای اجتماعی دیده میشوند، ممکن است درواقع توسط کاربران عادی ایجاد نشده باشند بلکه ممکن است توسط یک مزدور رسانههای اجتماعی ایجاد شده باشند.
مزدوران جنگ رسانههای اجتماعی ممکن است از طریق آژانسها یا شرکتهای مشاورهای تقریباً مشابه با عقد قرارداد خدمات تبلیغاتی یا شرکتهایی که در قبال قرارداد پرداخت حقالمشاوره دائمی کار میکنند، به خدمت گرفته شوند.
تکاوران[v] عموماً افراد نسبتاً نهانکار و ناشناخته با استعدادها و توانمندیهای خاص هستند که آنان را متمایز کرده و جدا از دیگران نگه میدارد. آنها اغلب در حاشیههای جامعه، کار و زندگی کرده و در انزوا لیکن در تماس با دنیای پیرامونشان باقی میمانند. تکاوران، اساساً برای یک انگیزه یا هدف تلاش میکنند اگرچه روشهای آنان همواره همسو با هنجارها و عرف اجتماعی نیست.
آنونیموس (بینام[vi]) گروهی با اعضایی به لحاظ جغرافیایی پراکنده است که بهواسطه انگیزههای عدالت اجتماعی مشترک به هم پیوند خوردهاند[vii] و از هکتیویستهایی[viii] تشکیل شده است که با اهداف سیاسی یا اجتماعی به سامانههای رایانهای نفوذ یا رخنه میکنند. آنها تکاوران جنگ رسانههای اجتماعی بوده و با اقدامات نفوذگری خود این گروه همچنین حملات سایبری به جنبش کُوکِلاکسکِلَن[ix] (KKK)، دولت اسلامی عراق و شام (داعش)، سایتهای هرزهنگاری کودکان و کلیسای وِستبِرو باپتیست[x] را به عهده گرفتهاند. این گروه ظاهراً به شرکتهایی چون پِیپال، مَستِرکارت، ویزا و سونی[xi] نیز نفوذ نموده و از ویکیلیکس[xii] و جنبش اشغال[xiii] حمایت نموده است.
گروه دیگری از تکاوران جنگ رسانههای اجتماعی، افرادی هستند که خدمات خبرنگاری به سازمان ویکیلیکس ارائه داده و از آن حمایت میکنند. ویکیلیکس یک سازمان رسانهای و کتابخانهای جهانی است که توسط ناشر آن ژولین آسانژ[xiv] در سال 2006 پایهریزی شده است. وی بیش از ده میلیون سند طبقهبندیشده یا مطالب رسمی از جهات دیگر محرمانه مربوط به جنگ، جاسوسی و فساد را منتشر نموده است. ویکیلیکس از رابطه و پیوندهای ارتباطاتی امنی با بیش از 100 سازمان رسانهای مهم در سراسر جهان برخوردار است. ویکیلیکس برنده جوایز روزنامهنگاری متعددی شده است.
فعالان (کنشگران) عموما بهشدت وقف اهدافی هستند که از آن پشتیبانی میکنند و بسیاری از آنان، زمان بسیار زیادی را صرف پیگیری عدالت و انصاف اجتماعی بدون دریافت هیچگونه مزدی میکنند. فعالان اینترنتی زیادی بودهاند که از رسانههای اجتماعی برای پشتیبانی و ترویج کار خود در زمینه حفاظت از محیطزیست، حقوق بشر و شفافیت در حکومت استفاده نمودهاند. فعالان اینترنتی اساساً داوطلبانی هستند که بر اساس عقاید مشترک و امیالشان در جهت تلاش برای تغییر، گرد هم میآیند.
اغلب تکاوران و فعالان، قویاً به کار خود ایمان داشته و از این اعتقاد برای توجیه استفاده خود از تاکتیکهای که جویای عدالت اجتماعی و افشاءکننده فساد است، استفاده میکنند. تکاوران، بیباک هستند و خطرات قابلتوجهی را در پشتیبانی از مأموریتهای خود به جان میخرند. فعالان در تلاشهای خود ثابتقدم بوده و تمایل به مبارزه با شرکتها، حکومتها و افراد بسیار قدرتمند دارند. فعالان اجتماعی برخلاف تروریستهای محیطزیست و نفرت فروشان، قصد آسیبرساندن ندارند.
مزدوران، تکاوران و فعالان جنگ رسانههای اجتماعی دریافتهاند که اینترنت و برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی، مجموعه سلاحهای جدیدی را برای مبارزه چه در ازای دریافت پول و چه در جهت یک هدف و انگیزه به آنان ارائه میدهند.
در ادامه به اختصار ده حوزه کارکردی متاثر از جنگ رسانههای اجتماعی مرور میشود.
جنگ رسانههای اجتماعی و دولتها
دولتها با چالشهای متعددی در جنگ رسانههای اجتماعی مواجه هستند. اغلب دولتها، دفاعی بوده و بر حفظ خود تمرکز داشته و محدود کردن دسترسی به اینترنت یا تنبیه شهروندانی که از رسانههای اجتماعی برای نقد یا زیر سؤال بردن رهبران سیاسی استفاده میکنند را برمیگزینند. همچنین، دولتهایی نیز وجود دارند که از تلاشهای جنگ رسانههای اجتماعی یا تهدیدات ترکیبی ازجمله حملات سایبری حمایت میکنند..
نهادهایی که حیطه کار آنها جهانی است از تاکتیکهای جنگ رسانههای اجتماعی نظیر خوداعتباریابی، تأثیرگذاری، تقویت، ترغیب گروههای غیرهمپیمان، عضوگیری و تلقین و رابطهسازی استفاده میکنند. ملتهایی که ارزش بیشتری برای آزادیهای مدنی قائلاند از برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی و راهبردها و تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی در راستای کمک به حفظ نظم اجتماعی استفاده میکنند و رویکرد نهادهای دولتی نسبت به محتوا، واگذاری و ارائه خدمات رسانههای اجتماعی بر اساس مأموریت کلی آنها متفاوت است. سازمانهای بینالمللی بیشماری وجود دارند که ملتها با آنها سروکار دارند و این سازمانها در حال اتخاذ طیفی از راهبردهای رسانههای اجتماعی هستند.
جنگ رسانههای اجتماعی تنها مخصوص دولتها نیست. بلکه هرروز شهروندانی از سراسر جهان به سخن گفتن از هر آنچه در مورد دولت، درست یا غلط میپندارند اقدام میکنند. برخی از شهروندان خبرنگار[xv]، از طرفداران قابلتوجهی شامل هزاران پیرو (فالوئر[xvi]) برخوردارند. برخی از این افراد تا اندازهای تلخ و کینهتوز هستند و دیگران باملاحظه و درونبین. جستجوی سایتهای رسانههای اجتماعی نشان می دهد که پستهای متعددی وجود دارند که نوع احساس مردم نسبت به دولت خود را ابراز میکنند. همچنین اغلب جنبشها و اعتراضات علیه دولتها توسط رسانههای اجتماعی سازماندهی میشوند.
جنگ رسانههای اجتماعی در قلمرو نظامی
سازمانهای نظامی با چالشهای ترسناکی در جنگ رسانههای اجتماعی روبرو هستند. نظامیان یاد میگیرند که با تهدیدات جدید مواجه شوند و به سربازان کنونی و آینده نحوه دفاع در برابر یک فناوری و نحوه استفاده از فناوری بهعنوان سلاحی به نفع خودشان را آموزش میدهند.
صحنههای جنگ نامتعارف، محیطهای پیچیدهای هستند که در آن سازمانهای نظامی با هزاران همپیمان بالقوه و دستکم به همان تعداد دشمن بالقوه روبرو هستند. اغلب تعیین دوست و دشمن، کار دشواری است و جنگ رسانههای اجتماعی ممکن است روابط را بغرنج و امنیت عملیات را دشوارتر سازد. استفاده همزمان از تاکتیکهای آفندی و پدافندی جنگ رسانههای اجتماعی نیازمند آن است که نیروی در حال جنگ بتواند همزمان با تحت تأثیر قرار دادن و رابطهسازی با نیروهای دوست، در جهت بیاعتبار کردن، گمراه کردن و آسیب رساندن به نیروهای مخالف نیز تا حد امکان تلاش نماید. برای مثال، دولتهای ائتلافی (بر ضد داعش) قادر بودند ارائهدهندگان خدمات برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهند تا در پایش فعالیتها و خنثی کردن توانایی داعش در بهرهگیری از رسانههای اجتماعی به ائتلافیون کمک کنند.
تاکتیکهای آفندی جنگ رسانههای اجتماعی ممکن است به ابزار مهمی در متزلزل ساختن و تضعیف نیروهای جنگنده مخالف تبدیل شوند. خوشهها یا گروههای صفحات رسانههای اجتماعی و حجم مهمی از پستها، ممکن است ایجاد یا دستکاری شوند.
همچنین لازم است که قوای نظامی وقتی پای استفاده از برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی برای مصارف شخصی به میان میآید، بهخوبی در زمینه آگاهسازی امنیتی تعلیمدیده باشند و اعضاء خانوادههای نظامیان نیز در مورد نحوه حفظ امنیت در هنگام استفاده از برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی به آموزش نیاز دارند.
مهمترین جنبه مدیریت عملیات جنگ رسانههای اجتماعی، ایجاد یک ساختار فرماندهی و تقسیمکار است که کنترل میکند کدام جنبههای جنگ رسانههای اجتماعی متمرکز خواهند بود و کدام جنبههای آن، میان سطوح مختلف فرماندهی، توزیع خواهند شد. لشگرهای جنگ رسانههای اجتماعی به مهارتهای سایبری، مهارتهای اطلاعات نظامی و اطلاعات غیرنظامی، مهارتهای زبانی، دانش فرهنگی و مهارتهای تبلیغاتی نیاز خواهند داشت. توسعه این مهارتها و دانشها، به صرف آموزش و زمان قابلتوجهی نیاز دارد.
سازمانهای نظامی، همانند دولتها، به تلاشهای همیشگی خود را در جهت خود اعتباردهی، تحت تأثیر قرار دادن و رابطهسازی حتی در زمانی که درگیری مداوم وجود نداشته باشد، ادامه میدهند. سازمانهای نظامی بهطور خاص نسبت به تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی آسیبپذیر هستند و امنیت عملیات ممکن است به روشهای بسیاری به خطر بیفتد.
جنگ رسانههای اجتماعی در میان شرکتها
هدف اصلی شرکتها، کسب درآمد برای مالکان و ذینفعان آن است. شرکتها با تنوعی از دشمنان بالقوه خود در نزاع دائمی قرار دارند. رقابت بین شرکتها سفتوسخت است و جهانیشدن راههای بیشتری برای رقابت و نزاع گشوده است. جنگ رسانههای اجتماعی ممکن است برای یک شرکت سودمند باشد لیکن ممکن است به همان اندازه، مشکلساز بوده و چیزی باشد که باید از آن اجتناب کرد.
شرکتها تحتفشار قرار دارند تا تضمین نمایند که آنان در همه کارهای خود و هرکجا که کاری انجام میدهند، به حقوق بشر احترام میگذارند. شرکتها همچنین تحتفشار قرار دارند تا با جنبش جهانی در جهت بهبود حفاظت از محیطزیست همکاری نمایند. درواقع، گاهی یک کسبوکار با تبلیغ خود بهعنوان حافظ محیطزیست، بیش ازآنچه بهواقع هست، در پی تقویت تصویر عمومی خود خواهد بود. از این عمل بهعنوان سبزشویی[xvii] نامبرده میشود. شرکتها برای ایجاد تصویری که تمایل به ارائه آن به رهبران کسبوکاری، سهامداران، قانونگذاران، نظارتکنندگان، مشتریان و عموم مردم دارند، بهسختی تلاش میکنند. این تصاویر از طریق انتشار گزینشی اطلاعات[xviii] و افشاء جزئیاتی در مورد آن شرکت ایجاد میشوند. در حال حاضر رسانههای اجتماعی به سلاحی در جهت توسعه و نگهداری آن تصاویر تبدیل میشوند. همچنین رسانههای اجتماعی فرصتهای بیشتری برای گنجاندن تبلیغات در محتواهای دیگر نیز ایجاد نمودهاند که به این نوع تبلیغات، تبلیغات همسان بومی[xix] اطلاق میشود. همچنین تائید و تبلیغ کالاها و خدمات توسط افراد مشهور و صفحات پر مخاطب در رسانههای اجتماعی، به وفور دیده میشود. مشکل آنجا آغاز میشود که برخی از این روشهای بازاریابی شرکتها، فریب آمیز و بدور از واقعیت هستند.
از سوی دیگر، شرکتها به طور خاص در برابر بدگویی و آزار حملات مکرر رسانههای اجتماعی آسیبپذیر هستند که اغلب دولتها علاقه اندکی به توجه به این امور داشته و ممکن است مغایر با هیچ قانون امنیت ملی نباشند. شرکتها بهطور فزایندهای به مدیریت منتقدانی که از رسانههای اجتماعی برای حمله به شرکت یا صنعت استفاده میکنند نیاز دارند. گاهی این حملات در نتیجه زیرپاگذاشتن اصول اخلاقی و یا صدمه وارد کردن به محیط زیست میباشد. لیکن برخی از این حملات از سوی شرکـتهای رقیب یا کارکنان ناراضی سابق این شرکتها با هدف تخریب صورت میگیرد. بسیاری از شرکتها یا صاحبان و مدیرعاملان سطح بالای آنها در چند سال گذشته موردحمله نزاعهای رسانههای اجتماعی قرارگرفتهاند. هرچه درگیریهای رسانههای اجتماعی شدت مییابد، افراد بیشتر و بیشتری بهسرعت در به اشتراکگذاری تجارب خود ملحق شده و در بسیج کردن یکدیگر برای ادامه حمله به یک شرکت کمک میکنند.
از سوی دیگر، شرکتها نیازمند کنترل نحوه استفاده از رسانههای اجتماعی و افرادی که عادت به استفاده از این ابزار به نمایندگی از شرکت دارند، میباشند. تجربیات نشان میدهند معمولا مدیران شرکتها، بدترین گزینه برای حضور در رسانه های اجتماعی از طرف شرکت هستند.
جنگ رسانههای اجتماعی در گروههای با علایق ویژه
امروزه گروههای با علاقهمندی ویژه بسیاری در جهان وجود دارند که از مطرحترین آنها گروههای حافظ محیط زیست، گروههای نفرت، گروههای طرفدار حقوق زنان، گروههای مذهبی و ... هستند. هر نوع از گروههای علایق ویژه ممکن است از برخی از تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی سود ببرد و به قربانی تاکتیکهای که در برابر آنان استفاده شدهاند، تبدیل شوند.
آنچه حملات علیه گروههای با علاقهمندی ویژه یا توسط آنان را هدایت میکند، چشماندازی است که این نوع گروهها نسبت به مسائلی که از آن پشتیبانی کرده یا با آن مخالف میکنند، دارا میباشند. پروفایل آفلاین گروههای علایق ویژه افراطی، اقدامات و رویکرد آنلاین آنها در قبال جنگ رسانههای اجتماعی را هدایت میکند. بزرگترین سازمانها در کنار بسیاری از سازمانهای کوچکتر بر تلاشهایی در خصوص واداشتن اعضاء یا حامیان خود به اعمالنفوذ و تحتفشار گذاشتن مقامات منتخب تمرکز میکنند. گروههای کوچکتر اغلب گروه حامیان مردمی را در کنار تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی به اتخاذ اقدامات فیزیکی نیز تحریک میکنند.
سازمانهایی که در زمینههای بهداشتی خدمت میکنند از تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی استفاده کرده لیکن در کشمکشهای مرتبط با مواضع یا کار خود، دخالت نمیکنند. این سازمانها قطعاً از تاکتیکها خود اعتباردهی، تأثیرگذاری، عضوگیری، تلقین و رابطهسازی دنبالهروی میکنند.
گروههای نفرت سازمانیافتهای نیز وجود دارند. به نظر میرسد افرادی که جرائم نفرت را مرتکب میشوند، تمایل دارند در مورد این جرائم یا انگیزههای خود صحبت کنند. بسیاری از آنان صفحاتی در رسانههای اجتماعی داشته و طیف گستردهای از پستهای رسانههای اجتماعی بجا گذاشتهاند. برای دستگیری مرتکبین جرائم نفرت، نهادهای اجرای قانون بهطور عادی به صفحات و پستهای رسانههای اجتماعی این افراد سر میزنند و اغلب آنچه مییابند نفرت برانگیز است.
ارائهدهندگان برنامههای کاربردی اصلی رسانههای اجتماعی و مدیران وبسایتها با نهاد اجرای قانون در مبارزه با نفرت، همکاری کرده و از سیاستهایی برخوردارند که عموماً از انتشار سخنان نفرتآمیز، تهدیدات و مطالب خطرناک جلوگیری میکنند. صفحات و پستهایی که از اقدامات تروریستی یا جرائم سازمانیافته پشتیبانی میکنند، حذفشده و حسابهای کاربری آنها مسدود میشوند.
برخی از افراطیون با علاقهمندی ویژه، خصوصاً در جنبشهای حقوق حیوانات و زیستمحیطی، بهطور فزایندهای به تخریب و اقدام تروریستی برای پیشبرد اهداف خود روی آوردهاند. این گروهها از تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی به منظور جذب افراد جدید و تلقین و تعلیم آنان و در صورت امکان از رسانههای اجتماعی برای آشکار کردن اقدامات نامطلوب اهداف خود استفاده میکنند. مجادله زیستمحیطی و واکنش به فعالیتهای اکوتروریستی در پستهای رسانههای اجتماعی زنده و جاری است.
متعصبان مذهبی از جنگ رسانههای اجتماعی تا حد امکان استفاده کرده و کاملا فراتر از خوداعتباردهی و تأثیرگذاری به فریب، سردرگمی و اوباشگری میپردازند. شعارهای تعصبآمیز مذهبی و نیز تلاشهایی برای افشاگری و مقابله با این نوع شعارها، در پستهای متعدد رسانههای اجتماعی قابل یافتن است.
گروههای با علایق ویژه بسیاری بهطور مسئولانه و سازنده از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند. از سوی دیگر، گروههای علایق ویژهای وجود دارند که برای خود اعتباردهی و انتقاد از هر کسی که با آنان مخالف است به جنگ رسانههای اجتماعی روی آوردهاند. هر نوع سازمان علاقهمندی ویژهای باید رهنمودهایی برای کارکنان، داوطلبان و حامیان خود بهمنظور تبعیت در هنگام ایجاد پستهای رسانههای اجتماعی و پاسخگویی به پستهای رسانههای اجتماعی دیگر توسعه دهند.
جنگ رسانههای اجتماعی در تحولات اجتماعی و سیاسی
تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی، عاملی کلیدی در واکنشها و اعتراضات به همه این حوادث اجتماعی بوده است. نظیر جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» در ایالات متحده. تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی در انگیزههای اجتماعی برای عضوگیری و تلقین و نیز تأثیرگذاری و هماهنگسازی اقدامات اعتراضی اثربخش بوده است. شهروندان خبرنگار که اقدامات پلیس یا اقدامات سایر عوامل کشور را ثبت یا فیلمبرداری میکنند، به بخش جداییناپذیر حامیان جنگ رسانههای اجتماعی در برابر ظلم و خطاکاری دیدهشده از سوی مراجع دولتی تبدیل شدهاند. تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی که خطاکاری را افشا میکنند، مردم سراسر کشور و سراسر جهان را قادر به واکنش نشان دادن و بسیج شدن در برابر حوادث مرتبط با آنان، نمودهاند. افراد زیادی معتقدند که بدون شهروندان خبرنگاری که از اقدامات پلیس فیلم میگیرند، عدالت ممکن است در مورد بسیاری از قربانیان خشونت پلیس، اعمال نگردد.
تاکتیکهای جنگ رسانههای اجتماعی، شهروندان مستقل و گروههای جنبش را قادر به عضوگیری، تأثیرگذاری و تعامل میسازد. مگر اینکه رسانههای اجتماعی ناگهان ناپدید شوند، وگرنه این رسانهها نقش بزرگتر و مهمتری برای شهروندان مستقل و گروههای جنبش در پیگیری اقدامات خود و توانایی آنان در پیوستن به گروههای با علایق ویژهای که ممکن است بهطور قدرتمندانهتری رأیدهندگان و سیاستگذاران را تحت تأثیر قرار دهند، ایفا خواهند کرد.
جنگ رسانههای اجتماعی و افراطیون خشن
داعش در استفاده از رشته اقدامات گسترده در رسانههای اجتماعی برای انتشار عقاید افراطی خود شهرت دارد. ازجمله تبلیغات این گروه، نشریات مختلف انگلیسیزبانی که از طریق رسانههای اجتماعی منتشر میشوند، ویدئوهای گروگانگیریهای داعش و ویدئوهای تجلیل از داعش میباشد.
حامیان آنلاین داعش از سکوهای مختلف رسانههای اجتماعی برای دعوت علنی به تلافی عینی علیه کشورها استفاده میکنند. داعش از حملات خودجوش[xx] دفاع کرده و از تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی بهمنظور تلقین کردن به افراد برای چنین اقداماتی استفاده نموده است. حوادث متعددی که در ایالاتمتحده و اروپا رخ داد بیانگر آن است که فرمان جنگ میان حامیان، هواداران و همفکران داعش، نتیجهبخش بوده است. ویدئوهای یوتیوب، اقدامات خشونتآمیز را نشان میدادند که برای تحریک افراد دیگر برای به دست گرفتن اسلحه و شرکت در جهاد استفاده شده است. برخی از منابع حاکی از آن بودند که روزانه برابر 90.000 توئیت در طرفداری از داعش و برخی دیگر اظهار داشتند که ممکن است برابر 200.000 از این نوع توئیتها هر روز وجود داشته باشد. حسابهای متعلق به سایر سازمانهای خارجی تروریستی نظیر جبهه النُصرَه، شاخه القاعده در سوریه، بیش از 200.000 دنبالکننده (فالوئر) داشته است. حسابهای رسمی توئیتر متعلق به جبهه النصره بسیار شبیه حسابهای متعلق به داعش عمل نموده و به توئیت کردن محتواهای افراطگرایی مشابه میپرداختند. ویدئوهای یوتیوب، اقدامات خشونتآمیز علیه غربیان را نشان میدادند که برای تحریک افراد دیگر برای به دست گرفتن اسلحه و شرکت در جهاد استفاده شده است.
احتمالاً استفاده داعش از رسانههای اجتماعی برای تحریک افراد آسیبپذیر بهویژه تازهمسلمانان و جوانان طردشده مستعد، انجام شده است. پیامهای افراطیگرایی صرفنظر از فرمت آن، در حال حاضر سریعتر ازآنچه چند سال قبل انجام میشد، گسترش مییابد. برخلاف سایر گروهها، داعش روایتی را ساخته است که همه جنبههای زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد از موقعیتهای شغلی گرفته تا زندگی خانوادگی و تا حس تعلق به جامعه. این پیام تنها برای کسانی که آشکارا نشانههای تندرو بودن را ابراز میدارند طراحی نشده است، بلکه بیشتر برای افراد زیادی که هر زور از طریق اینترنت کلیک کرده، اعلامیههای تحریککننده رسانههای اجتماعی را دریافت کرده و در شبکههای اجتماعی شرکت میکنند، طراحیشده است. دست آخر، بسیاری از افراد، جویای نوعی حس تعلق هستند. کودکان و نوجوانان عمیقتر به سمت روایت داعش کشیده میشوند. این افراد اغلب با سکوهای ارتباطی مجازی بهویژه شبکههای رسانههای اجتماعی راحت هستند.
یکی از گامهای مقابله با افراطگرایی خشن، توسعه روایتهای جایگزین و روایتهای متقابل است. این نوع تاکتیکها در جدول (1) فهرست شدهاند.
تروریستها برای پر کردن صفوف خود و تأثیرگذاری بر افراد و سازمانها در جهت متحد شدن و حمایت از آنان در حال استفاده از تاکتیکهای مختلف جنگ رسانههای اجتماعی هستند.
جدول 1. تاکتیکهای روایتهای متقابل و روایتهای جایگزین جنگ رسانههای اجتماعی
افشاگری: انتشار اطلاعات خصوصی در مورد رهبران یا مبارزان تروریستی یا سازمانهایشان بهمنظور بیاعتبار ساختن آنها |
تأثیرگذاری: متقاعد کردن شهروندان و سیاستگذاران به مخالفت با تروریسم و اقدام علیه تروریستها |
خنثی کردن مخالفان: کمبها کردن فلسفه (حکمت) تروریستها با یک روایت متقابل یا جایگزین |
ترغیب نهادهای غیر همپیمان: متقاعد کردن تروریستهای بالقوه یا حامیان آنها به عدم مشارکت در تروریسم یا حمایت از آن |
عضوگیری و تلقین: دور کردن افراد از تروریسم و حمایت از مبارزه علیه تروریسم و پذیرش روایت مثبت جایگزین یکسان |
تقویت شرکای ائتلاف: نشان دادن حمایت از افراد و سازمانهایی که علیه تروریسم مبارزه میکنند |
رابطهسازی: برقراری تلاشهای مشارکتی با سازمانهای همفکری که علیه تروریسم میجنگند |
اوباشگری: پست کردن پیامهای مخالف یا انتقادی در برابر پستهای موجود در رسانههای اجتماعی که توسط تروریستها یا حامیان آنها ایجاد شدهاند، با استفاده از یک روایت متقابل یا جایگزین. |
جنگ رسانههای اجتماعی علیه کودکان
حملات بزرگ سنگینی بر علیه کودکان در رسانههای اجتماعی در حال وقوع است. این حملات ممکن است شکل زورگیری سایبری[xxi] ،کمپینهای تهمت و افترا و افشاگری، اقدامات کینهتوزانه، آزار جنسی، بهرهکشی، اخاذی جنسی و هرزهنگاری کودکان را به خود بگیرد.
زورگیری سایبری، زورگیری است که با استفاده از فناوری الکترونیک و نیز ابزار ارتباطی از جمله سایتهای رسانههای اجتماعی، پیامرسانهای متنی، چت (گپ و گفت) و وبسایتها میباشد. مثالهایی از زورگیری سایبری شامل پیامهای متنی یا ایمیلهای ناپسند، شایعاتی که توسط ایمیل ارسال شده یا در سایتهای شبکههای اجتماعی پست میشوند و تصاویر، ویدئوها، وبسایتهای شرمآور یا پروفایلهای جعلی است.
اخاذی جنسی[xxii] نوعی سوءاستفاده جنسی آنلاین است که در آن افرادی، در قبال تهدید به پست کردن علنی تصاویر یا ارسال تصاویر به دوستان یا خانواده قربانیان، آنها را به ارائه تصاویر و ویدئوهای بیپرده جنسی از خودشان وادار میسازند. قربانیان معمولاً در سنین 10 تا 17 سال قرار دارند. لیکن کودک در هر سنی ممکن است قربانی اخاذی جنسی گردد.
والدین در صف اول دفاع در برابر زورگیری سایبری قرار داشته و وزارت بهداشت و خدمات رفاهی، دستورالعملهایی برای والدین و کودکان در خصوص نحوه پیشگیری از زورگیری سایبری ارائه میدهد. نصب نرمافزار کنترل والدینی[xxiii] یا برنامههای پایشگر یکی از گزینهها برای پایش رفتار آنلاین کودکان است لیکن والدین نمیتوانند تنها بر این ابزار تکیه کنند.
هر ساله، هزاران کودک، از طریق کودکربایی، حملات خشن، سوءاستفاده جنسی یا شکارچیان آنلاینی که از تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی برای گمراهکردن و فریب کودکان استفاده میکنند، قربانی جرم میشوند. اتاقهای گپ و گفت و سایر شبکههای اجتماعی و تالارهای گفتمان رسانههای آنلاین، مزیت تعامل فوری با سراسر جهان را ارائه میدهند که به افراد پدوفیل، امکان گمنام ماندن در شناسایی و جذب قربانیان کودک به روابط جنسی صریح را ارزانی میدارد.
مأموران پلیس و افسران گروه ویژه تنها مأموران مخفی واقعی جنگ رسانههای اجتماعی هستند که در محلهای گزارششده با استفاده از نامهای مجازی ساختگی، آنلاین شده و در چت یا مکالمات ایمیلی بلادرنگ با مظنونین مشارکت میکنند تا شواهد و مدارکی برای اقدامات مجرمانه علیه کودکان را بدست آورند.
جنگ رسانههای اجتماعی علیه بزرگسالان
بزرگسالان نیز، نظیر کودکان، قربانی جنگ رسانههای اجتماعی از منابع مختلف حمله میشوند. این امر ممکن است شکل آزار، اقدامات انتقامجویانه، سرقت هویت، تراکنشهای کلاهبردارانه و هک کردن رایانهها یا تلفنها را به خود بگیرد.
بسیاری از افراد درک نمیکنند که چگونه مجرمان بهراحتی میتوانند دادههای شخصی یک فرد را بدون نیاز به ورود به خانههایشان به دست آورند. با در اختیار داشتن اطلاعات شناسایی کافی در مورد یک فرد، یک مجرم ممکن است از هویت آن فرد بهمنظور ارتکاب به انواع مختلفی از جرائم استفاده نماید.
هرزهنگاری انتقامجویانه، یعنی در معرض نهادن تصاویر بیپرده جنسی بدون رضایت فرد و بدون هیچ هدف مشروعی. هرزهنگاری انتقامجویانه ممکن است باعث صدمات فوری، نابودکننده و در بسیاری موارد برگشتناپذیری گردد. یک شریک سابق انتقامجو، هَکِر فرصتطلب یا متجاوز جنسی ممکن است یک تصویر بیپرده از قربانی را در وبسایتی بارگذاری کند که احتمالاً توسط هزاران نفر بازدید شده و صدها وبسایت دیگر ممکن است آن را به اشتراک بگذارند. ظرف چند روز، آن تصویر ممکن است در صفحه اول نتایج چندین موتور جستجو در ازای جستجوی نام قربانی، ظاهر شود. همچنین ممکن است مجدداً ایمیل شده یا به طریقی دیگر به خانواده، کارفرمایان، همکاران یا همسالان قربانی، ایمیل شود. اینترنت، رشد هرزهنگاری بدون رضایت طرفین را بهشدت تسهیل نموده است، چرا که سایتها و سایر تالارهای گفتمانی که به هرزهنگاری انتقامجویانه اختصاص دارند، علنا تصاویر خصوصی جنسی را طلب کرده و آنها را برای میلیونها بازدیدکننده به نمایش میگذارند.
اخاذی جنسی[xxiv] جرمی است که از جهات بسیاری ارتباط نزدیکی با هرزهنگاری انتقامجویانه دارد لیکن در اخاذی جنسی یک فرد در حال دادن حقالسکوت برای منتشر نشدن تصاویر و ویدئوهایش در اینترنت است درحالیکه در هرزهنگاری انتقامجویانه، قوه محرک غالباً معکوس است یعنی از قربانیان برای حذف مطالب از قبل پست شده درخواست پول میگردد. موسسه بروکینگز[xxv] یک مطالعه عمیق در مورد اخاذی جنسی در سال 2016 منتشر نمود که حدود 80 مورد از این دست پروندهها را افشا نموده است
کلاهبرداریهای مالی مدتها است که وجود دارد. اینترنت و رسانههای اجتماعی، ابزار جدیدی برای انجام همان اعمال ناپاک قدیمی که برای قرنها انجام میشده است به کلاهبرداران عرضه نموده است. اکنون کلاهبرداری از مردم در سرتاسر جهان برای کلاهبرداران به شکلی سریعتر، آسانتر و ایمنتر و از هر نقطه جهان قابل انجام است.
در طول پنج سال گذشته، مرکز شکایات جرائم سایبری ایالات متحده هرساله بهطور میانگین حدود 300.000 شکایت را دریافت نموده است. این شکایات، بیانگر طیف گستردهای از کلاهبرداریهای اینترنتی سایبری ازجمله اشکال مختلف کلاهبرداری آنلاین مرتبط با امور حقوق مالکیت معنوی، نفوذهای رایانهای (هکینگ)، جاسوسی اقتصادی (سرقت اسرار تجاری)، اخاذی آنلاین، پولشویی بینالمللی، سرقت هویت و فهرست رو به رشد جرائم تسهیل شده توسط اینترنت بوده است که قربانیان را در سراسر جهان را هدف قرار میدهد.
جنگ رسانههای اجتماعی در انتخابات سیاسی
انتخابات یکی از حساس ترین رویدادهای سیاسی هر کشور است. در انتخابات اخیر ایالات متحده، تاکتیکهای جنگ رسانههای اجتماعی صحنه اصلی را در اختیار داشتند. چندین دوره انتخاباتی باید بگذرد قبل از آنکه بتوان تصمیم گرفت که آیا رسانههای اجتماعی به نامزدهای مسئولیتهای دولتی کمک میکند یا به آنها آسیب میرساند.
متخصصان روابط رسانهای با روشهای جدیدِ کنترل محتواهای رسانهای و مجموعه پیچیدهتری از روابط در دستیابی به همگرایی رسانهها برای مشتریان خود روبرو هستند برنامههای کاربردی رسانههای اجتماعی برای اولین بار کاربران را قادر ساختند تا همه انواع رسانهها(ویدئو، متن، عکسها، صوت و گرافیک) را در یک جریان قابل سفارشی شدن ترکیب کنند که عناصر رسانهای مطلوب را در یک جریان محتوای شخصی شده، ادغام میکند. بعد از انتخابات 2016 در ایالاتمتحده، استفاده از سکوهای رسانهای و نحوه رخنه کردن در محتوای خبر با دیدگاه مورد نظر، به طور جدی تغییر کرد.
کل طیف تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی بحث شده در بخشهای قبلی در یک فرایند انتخاباتی که مجموعه اهداف منحصربهفرد خود را دارد بکار گرفته میشوند. نامزدها بارها از تاکتیکها جنگ رسانههای اجتماعی با بیمبالاتی و بدونفکر استفاده نمودند. به طور واضح بسیاری از نامزدها در استفاده از رسانههای اجتماعی صرفاً آماتور بودند.
سه نوع اصلی از اشتباهات بزرگ در عرصه انتخابات سیاسی وجود دارند که جهان رسانههای اجتماعی را به آتش میکشند. خطاهای در واقعیات صورت گرفته توسط نامزدها؛ رفتار ناسالم از طرف نامزدها ازجمله اظهارات نژادپرستانه یا فاشیستی؛ و استفاده ناشیانه از رسانههای اجتماعی توسط یک نامزد.
ستاد انتخاباتی بدون کنترل کردن نحوه استفاده از ابزار رسانههای اجتماعی و شخصی که عادت به استفاده از این ابزار به نمایندگی از یک سازمان دارد، نمیتواند مجاز به استفاده از ابزار رسانههای اجتماعی باشد. نوشتن محتوای رسانههای اجتماعی به مهارت و تجربه نیاز دارد و همه اعضاء ستاد انتخابات از سطح مهارت کافی برخوردار نیستند که بتوانند نویسندگان مؤثری باشند. ستاد و تولیدکنندگان محتوای رسانههای اجتماعی مستلزم درک مخاطبی که سعی میکنند به آن برسند، بکار بردن مهارتهای سواد ارتباطی و پیروی از شیوههای زبانی ساده و بیآلایش در ارتباطات نوشتاری میباشند. ایجاد دستورالعملهایی برای استفاده احتمالی ستاد کمپین از رسانههای اجتماعی، اولین گام مثبت در رفع مشکلات است.
فرایند پایش و اندازهگیری ممکن است به ستاد انتخاباتی یک نامزد در پیگیری نتایج تلاشهای جنگ رسانههای اجتماعی کمک کند. دو گونه اندازهگیری اصلی وجود دارند: دادههای سخت و نرم. دادههای سخت، تعداد مشترکین خبرنامه، تعداد دنبالکنندهها در توئیتر یا طرفداران در فیسبوک، زمان صرفهجویی شده اعضاء ستاد با استفاده از رسانههای اجتماعی، هزینه صرفهجویی شده با استفاده از رسانههای اجتماعی، کمکهای بلاعوض، افزایش رتبه در نتایج موتور جستجوی گوگل و یاهو، افزایش پوشش در روزنامهها، اخبار تلویزیون و آنلاین (اینترنت). همچنین دادههای نرم عبارتند از تماس و تعامل با حامیان، شهرت و اعتبار، وفاداری، رضایت، عواطف مثبت یا منفی، بازخورد از حامیان. با استفاده از این دو نوع اندازهگیری، مدیران کمپین خواهند دید چه چیزهایی در راهبرد رسانههای اجتماعی نتیجهبخش بوده و چه چیزهایی نتیجهبخش نبوده است. این دادهها همچنین به آشکار ساختن روندها، تأثیرگذاران جدید در جامعه کمپین و کانالها و مکانهای آنلاین مختلف برای پیوستن به حامیان کمک میکند.
روششناسی تحقیق
این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ضمن معرفی و تبیین تهدید نوپدید جنگ رسانههای اجتماعی، به منظور درک و فهم بهتر مخاطب، چارچوبی برای تحلیل راهبردها و تاکتیکهای جنگ رسانههای اجتماعی ارائه داده است. این چارچوب شامل دستهبندی و معرفی ده حوزه کارکردی(متاثر از) مختلف جنگ رسانههای اجتماعی، ابزار جنگ رسانههای اجتماعی، مزدوران و فعالان جنگ رسانههای اجتماعی و نیز تاکتیکهای کلان آفندی و پدافندی جنگ رسانههای اجتماعی است. در ادامه هر حوزه کارکردی، روشها و تاکتیکهای آفندی و پدافندی آن به اختصار تبیین و معرفی میگردد. دادههای ارائه شده در این تحقیق مبتنی بر کتب و مقالات معتبر علمی و بروز میباشد.
نتیجهگیری
در قرن بیست و یکم، بهشدت در عصر جنگ نامنظم و جنگ نامتعارف محصور شدهایم که در این نوع جنگها، صحنه جنگ بسیار کمتر از قبل، معین و واضح بوده و راهبرد صحنه باید پویا، سیال و انطباقپذیر باشد؛ جنگ رسانههای اجتماعی، یکی از جدیدترین و تاثیرگذارترین انواع جنگهای معاصر است. آنچه مسلم است، همه انواع سازمانهای نظامی و غیرنظامی کشور نیازمند آن هستند که نحوه استفاده دشمنان خود از رسانههای اجتماعی را رصد کرده، در برابر حملات رسانههای اجتماعی در حال وقوع، آماده دفاع شده و از رسانههای اجتماعی به عنوان سلاحهایی در تعقیب اهداف خود استفاده نمایند. در این مقاله، ابتدا با رویکردی تحلیلی - توصیفی چارچوبی شامل پنج حوزه برای تحلیل راهبردها و تاکتیکهای جنگ رسانههای اجتماعی ارائه گردید، سپس به دسته بندی و معرفی ده حوزه کارکردی مختلف جنگ رسانههای اجتماعی شامل حوزه حکومتی، نظامی، کسب وکار، گروههای علاقهمندی ویژه، تحولات سیاسی و اجتماعی، افراطگرایان خشن، کودکان، بزرگسالان، مزدوران، تکاوران و فعالان جنگ رسانههای اجتماعی و انتخابات سیاسی پرداخته شد و تاکتیکهای آفندی و پدافندی مطرح در هر یک از حوزهها به اجمال معرفی گردید.
پیشنهادات و راهکارهای اجرایی
در حال حاضر به تحقیقات بیشتری برای بررسی تهدیدات و پیامدهای جنگ رسانههای اجتماعی در کشور نیاز است و نباید همانند مواجهه با تهدیدات سایبری، دچار غافلگیری راهبردی شد و لازم است که راهبردها و تاکتیکها لازم برای جنگ رسانههای اجتماعی اندیشیده شوند. از جمله اقداماتی که در زمینه جنگ رسانههای پیشنهاد میگردد عبارتند از:
Erbschloe, Michael (2017), “Social media warfare _ equal weapons for all”, CRC_Taylor & Francis_ Auerbach Publications
3.Thomas Elkjer Nissen (2015), “The Weaponization of SocialMedia”, Royal Danish Defence College
4.Public report “New Trends in social Media”, NATO STRATEGIC COMMUNICATIONS CENTRE OF EXCELLENCE (2016)
5.TENENBOIM ORI (2017), “Reporting War in 140 Characters: How Journalists Used Twitter during the 2014 Gaza–Israel Conflict”, International Journal of Communication 11(2017), 3497–3518