نقش نیروی دریایی در محیط عملیات و جنگ دریایی آینده

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکترای مدیریت آینده‌پژوهی

2 دکترای علوم ‌استراتژیک

3 دکترای مدیریت آموزشی

4 ستاد نیروی دریایی ارتش، دبیرخانه فرماندهی

چکیده

آینده‌پژوهان معتقدند: «جهان دریایی در سال 2030 به دلیل روند رو به رشد جهانی‌شدن و پیدایش کشورهای در حال ظهور، تقاضا برای منابع جدید و افزایش مصرف‌کنندگان، تقریباً غیرقابل شناخت خواهد بود»؛ بنابراین اقیانوس‌ها در ملاحظات سیاسی و اقتصاد ملی و بین‌المللی باقی‌مانده و درنهایت از اهمیت استراتژیک بسیار بالایی برخوردار خواهند بود. آینده با استفاده از فضای اقیانوس، چالش‌های اقتصادی، اختلافات قانونی، تغییرات اقلیمی با توجه به ملاحظات ژئوپلیتیک جدید، تغییر جبهه قدرت در منطقه اقیانوس هند- اقیانوس آرام و باز شدن منطقه قطب شمال، نیروی دریایی اهمیت استراتژیک خود را همچنان حفظ خواهد کرد و افزایش بهره‌برداری از منابع دریایی و تکیه‌بر قلمرو دریایی برای حفظ جمعیت و حمایت از توسعه اقتصادی و اجتماعی منجر به تنش‌های زیست‌محیطی و اصطکاک‌های سیاسی می‌شود. با عنایت به موارد فوق نویسندگان در این مقاله استدلال می‌کنند که به دلایل برشمرده شده در بالا موقعیت نیروی دریایی در آینده به‌طور فزاینده‌ای برجسته خواهد شد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The role of the navy in the environment of future operations and naval warfare

نویسندگان [English]

  • Hamid Ramin Shaiegan 1
  • Habib-Ollah Sayyari 2
  • Mohsen Rahmani 3
  • Erfan Ahangari 4
1 PhD in Future Management, Research
2 PhD in Strategic Sciences
3 PhD in Educational Management
4 Naval Headquarters of the Army of the Islamic Republic of Iran
چکیده [English]

Futurists believe that "the maritime world in 2030 will be almost unrecognizable due to the growing trend of globalization and the emergence of emerging countries, the demand for new resources and increasing consumers"; So the oceans will remain in political and national and international economic considerations and ultimately of great strategic importance. The future of the Navy will continue to be of strategic importance, with ocean space, economic challenges, legal disputes, climate change due to new geopolitical considerations, shifting power in the Indo-Pacific region, and the opening of the Arctic. Increased exploitation of marine resources and reliance on maritime territory to preserve population and support economic and social development leads to environmental tensions and political frictions. In view of the above, the authors argue in this article that for the reasons listed above, the naval position will become increasingly prominent in the future.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Navy
  • future naval operations environment
  • naval threats
  • future naval world
  • naval technology and weapons

مقدمه

حجم فزاینده، تنوع و سرعت انتقال اطلاعات افزایش پیچیدگی درگیری‌های معاصر و آینده را به همراه می‌آورد. این امر موجب دخیل شدن کشورهای جدید در اختلافات خواهد شد و رابطه بین استراتژی و تاکتیک‌ها را تنگاتنگ می‌نماید. برای این که اقدام نظامی اثربخش باشد، باید در قالب یک استراتژی مؤثر قرار گیرد که به اقدامات تاکتیکی معنا دهد. محدوده، گسترش جغرافیایی و قابلیت‌های دشمنان بالقوه تمایز بین عملیات‌های داخلی و خارجی را دشوار می‌کند.

فناوری یک عنصر ضروری برای به دست آوردن مزیت در محیط عملیاتی آینده و یک پیش‌برنده مهم تغییرات نظامی در دهه‌های آینده باقی خواهد ماند. سرعت تغییرات تکنولوژیکی افزایش یافته و تعامل انسان با فناوری به‌طور قابل‌توجهی افزایش خواهد یافت. ترکیبی از فن‌آوری‌های اجتماعی و نظامی به بازیگران دولتی و غیردولتی اجازه دسترسی به توانایی‌های پیشرفته که قبلاً در اختیار تنها چند کشور محدود بود را می‌دهند. مهم‌ترین تغییرات احتمالاً از توسعه سریع فن‌آوری‌های اطلاعاتی، حسگرهای جدید و سلاح‌های جدید حاصل می‌شوند (LeBouvier, 2014: 13).

گسترش قابل‌ملاحظه استفاده جهانی از دریاها و افزایش قابل‌ملاحظه تعداد بازیگران فعال دریایی، در سطح و زیر سطح آب در آینده وجود خواهد داشت. ما همیشه در این زمینه از مزیت برخوردار نیستیم، اما آمادگی داشتن و آزادی عملی نیروهای مسلح برای مبارزه علیه طیف وسیع دشمنان، تهدیدات و چالش‌ها در قلب برنامه‌ریزی آینده نیروی دریایی قرار دارد. بازیگران متخاصم بالقوه می‌توانند مناطقی را که دارای اهمیت استراتژیک هستند، با به چالش کشیدن امنیت دریایی، آزادی ناوبری و بی‌ثبات‌سازی جریان آزاد ترافیک جهانی، مورد هدف قرار دهند. حفاظت از ارتباطات حمل‌ونقل، زیرساخت‌های انرژی و مشارکت در ثبات منطقه، همچنان وظایف مهم نیروی دریایی خواهند بود. (LeBouvier, 2014: 17).

چالش ایجاد کنترل دریا در زمان و فضای محدود با توجه به گسترش سلاح‌های پیشرفته و افزایش توانایی حسگرها ادامه خواهد یافت. این امر ممکن است به دشمنان امکان اختلال در دسترسی و عملیات دریایی، به‌ویژه در مناطق ساحلی و گلوگاه‌های استراتژیک را بدهد. روش‌های مقابله با این تهدیدات عبارت‌اند از استفاده از جنگ‌افزار اطلاعاتی و سایبری، عناصر سنتی‌تر جنگ دریایی (مین‌ها، زیردریایی‌ها، موشک‌های ضد کشتی بالستیک و حملات تهاجمی). به‌این‌ترتیب، ما نیاز به قدرت‌نمایی در محدوده وسیعی برای مقابله با تهدیدات و چالش‌های دریایی خواهیم داشت. قابلیت‌های حفاظتی، ازجمله دفاع موشکی بالستیک، موجب کاهش قابل‌ملاحظه خطرات ناشی از اختلال در دسترسی به دریا خواهد شد. گروه‌های کاری دریایی در آینده باید قادر به چینش یک نیروی نظامی دریایی مشترک باشد که بتواند در سطح جهانی عمل کند. ناوگروه‌های آینده دریایی به‌طور منظم در عرصه‌های چندملیتی کار خواهند کرد (UK MoD, 2017: 1-3).

چارچوب‌های زیردریایی به‌احتمال‌زیاد برای استفاده‌های نظامی گسترش خواهند یافت و انتظار می‌رود که پیشرفت توانایی‌های آن‌ها منجر به ایجاد تهدیدهای همه‌جانبه و چالش‌برانگیز از سوی دشمنان شود. توسعه حسگرها، پایگاه‌های آکوستیک، تکنولوژی‌های تسلیحات و پردازش، همراه با به‌کارگیری گسترده مدیریت، به این معنا است که چارچوب‌های نوظهور دارای قابلیت‌هایی شبیه به خودمان خواهند بود. سیستم‌های کنترل از راه دور و اتوماتیک، فناوری نانو و حسگرهای استاتیک به‌سرعت در حال ظهور هستند و احتمالاً در چارچوب‌های زیر سطح متداول هستند. وسایل نقلیه بدون سرنشین زیر آب از قابلیت تولید انرژی تجدیدپذیر برخوردار خواهند شد (UK MoD, 2017: 30-35).

مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که نقش نیروهای دریایی در جنگ‌های آینده چیست و استراتژی آن چگونه خواهد بود؟

استراتژی نیروی دریایی آینده، نقش عملیات دریایی آینده، ژئوپلیتیک دریایی آینده، دیپلماسی دریایی آینده، کنترل دریایی آینده و تأثیر فناوری و تسلیحات پیشرفته در جنگ‌های دریایی آینده اهم موضوعات مورد بررسی این مقاله خواهدبود. نوآوری پژوهش حاضر نسبت به پژوهش‌های انجام‌شده این است که تهدیدات دریایی آینده را با توجه به پیشرفت تکنولوژی مورد بررسی قرار می‌دهد و راهکارهایی جهت مقابله با این تهدیدات ارائه می‌دهد.

مبانی نظری

استراتژی نیروی دریایی آینده

در اواسط قرن بیست و یکم مسائل دریایی بسیار بیشتر از دهه‌های حال به‌طور فزاینده‌ای برجسته خواهند شد. افزایش بهره‌برداری از منابع دریایی و تکیه بر قلمرو دریایی برای حفظ جمعیت و حمایت از توسعه اقتصادی و اجتماعی منجر به تنش‌های زیست‌محیطی و اصطکاک‌های سیاسی می‌شود. تلاش برای فرونشاندن این تنش‌ها، اغلب تبدیل به تضاد خواهد شد. این تحولات با تغییر در قدرت در منطقه اقیانوس هند و آرام (به‌ویژه افزایش ظهور چین و رقابت چین و هند و آمریکا) و همچنین عدم اطمینان در خصوص باز شدن منطقه قطب شمال، برجسته‌تر خواهند شد. درنتیجه اهمیت فضای اقیانوس، نیروی دریایی اهمیت استراتژیک خود را حفظ خواهد کرد. چابکی قدرت ملی برای مقابله با تهدیدات امنیتی یا انجام مأموریت‌های دیپلماتیک و حفاظتی همچنان به‌عنوان الزامات تعریف‌شده برای نیروی دریایی مدرن ادامه خواهد یافت. درحالی‌که اهداف استراتژیک نیروی دریایی بدون تغییر باقی می‌مانند، محیط عملیات دریایی به‌احتمال‌زیاد در مناطق ساحلی متمرکز می‌شود که فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی آن در جریان است و بازیگران دولتی و غیردولتی قابلیت‌های فزاینده و پیچیده‌ای در این مناطق خواهند داشت. نیروهای دریایی مدرن نیاز به طیف گسترده‌ای از چارچوب‌ها و قابلیت‌های مبارزه مؤثر دارند، اما گسترش این فن‌آوری‌ها به میزان قابل‌توجهی مخاطرات متوجه کشتی‌ها و کارکنان را افزایش خواهد داد و چالش‌های بیشتری را برای بسیاری از ناوگان‌ها ایجاد می‌کند (Speller, 2014: 17).

استراتژی نیروی دریایی آینده در گرو توانایی آن در انجام طیف کامل مأموریت‌های دریایی ممکن، ازجمله: حمایت از سایر دولت‌ها، نشان دادن پرچم، کمک‌های بشردوستانه و کمک در بلایای طبیعی، دیپلماسی و درنهایت جنگ، می‌باشد. در آینده تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به لحاظ اهمیت افزایش یافته و اهمیت استراتژیک نیروی دریایی نیز به تبع آن در آینده بیشتر خواهد شد (Revelle, 1989: 63).

 

شکل 1. خطوط مواصلات دریایی اصلی در آسیا

جهان دریایی آینده

جهان دریایی در سال 2030 میلادی به دلیل افزایش قدرت‌های در حال ظهور، افزایش مصرف‌کنندگان جدید انرژی و تقاضای فزاینده منابع، تقریباً غیرقابل شناخت خواهد بود؛ بنابراین باید در استفاده از فضای اقیانوس، چالش‌های اقتصادی، اختلافات قانونی، تغییرات اقلیمی و همچنین ملاحظات ژئوپلیتیک جدید بازنگری شوند (Lloyd’s Register, 2013: 6). در حدود پنج درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی و 350 میلیون شغل به استفاده از اقیانوس‌ها وابسته است. این ارقام صرفاً برآوردهای تخمینی هستند؛ زیرا محاسبه ارزش کلی اقتصادی (مستقیم و غیرمستقیم) اقیانوس‌ها فراتر از توانایی ما است. بسیاری از شهرها و بنادر در یک شبکه جهانی به یکدیگر متصل شده‌اند که تجارت دریایی را تسهیل و تسریع می‌کنند و ثروت و رشد اقتصادی آن‌ها به ایفای مناسب این نقش بستگی دارد. درواقع، وابستگی بسیاری از اقتصادهای ملی به اقیانوس‌ها در زمینه‌های غذا، صنعت، انرژی، گردشگری، تجارت و حمل‌ونقل رو به فزونی است (Manuel et al, 2014: 7).

ازآنجاکه اقیانوس‌ها در مرکز توجه ملاحظات سیاسی و اقتصادی ملی و بین‌المللی باقی خواهند ماند، درنهایت از اهمیت استراتژیک بسیار بالایی برخوردار خواهند بود. درنتیجه، تعامل ما با محیط دریایی نیز باید در چارچوب گسترده‌تری قرار گیرد (Lombardi, 2016: 3).

نقش عملیات دریایی آینده

نقش نیروهای دریایی در آینده اقیانوس‌ها حقیقتاً ضروری است، زیرا جنگ‌های بزرگ بی‌شماری دارای ابعاد دریایی بوده‌اند. حتی در طی جنگ سرد که استفاده از تسلیحات نظامی اجتناب می‌شد، ابرقدرت‌ها به زیردریایی‌های مجهز به موشک بالستیک تکیه کردند تا بازدارندگی هسته‌ای خود را حفظ کنند؛ بنابراین، نقش قدرت دریایی در امنیت بین‌المللی ادامه خواهد یافت و کشورها همچنان باید منابع عظیمی را برای ساخت و نگهداری نیروهای دریایی اختصاص دهند، به‌ویژه که طیف وسیعی از مأموریت‌های احتمالی در حوزه نیروی دریایی باقی خواهد ماند (Sloggett, 2013: 4).

عملیات دریایی در دهه‌های آینده در کشورهای ساحلی متمرکز خواهند بود و دیگر انواع درگیری‌های مسلحانه نیز دارای ابعاد دریایی خواهد بود. فناوری همواره به میزان قابل‌توجهی دامنه میزان هماهنگی و برنامه‌ریزی فعالیت‌های دریایی از ساحل را افزایش داده است؛ این روند در آینده نیز ادامه خواهد یافت. همچنین گروه‌های جدیدی که اغلب از محیط دریایی استفاده می‌کنند، ازجمله تروریست‌ها و بازیگران غیردولتی (جرائم سازمان‌یافته، قاچاقچیان و کارتل‌های مواد مخدر) نیز ظهور کرده‌اند و موردهای باسابقه‌تر (دزدان دریایی) بازگشته‌اند. در کنار این تغییرات پویا، هدف جنگ در دریا تغییری نکرده است (Corbett, 1911: 87).

نقش نیروی دریایی آینده

نیروهای دریایی برای حمایت از سیاست‌های دولت فعالیت می‌کنند. در حقیقت، آن‌ها عمدتاً ابزار سیاست هستند و با توجه به طیف وسیعی از توانایی‌ها و چارچوب‌هایی که در اختیار دارند، به‌طور قابل‌توجهی در پاسخگویی به این نیاز مورد استفاده قرار می‌گیرند. یک ناوگان با ناوها و زیردریایی‌های جنگی، قادر به انجام طیف گسترده‌ای از مأموریت‌ها، از عملیات داخلی تا درگیری‌های مسلحانه و دیپلماسی است. با حمایت دریایی، کشتی‌های آن عمدتاً می‌توانند با پایداری برای دوره‌های طولانی در دریا حضور داشته باشند و می‌توانند به‌سرعت از یک نوع مأموریت به انجام نوع دیگری از مأموریت تغییر نقش دهند. توانایی آن‌ها برای حضور مداوم و طولانی در آب‌های بین‌المللی به این معنی است که کشتی‌های جنگی به‌عنوان یک ابزار سیاسی نسبت به نیروهای زمینی و هوایی، انعطاف‌پذیری بیشتری دارند. بااین‌وجود بهره‌وری نیروهای دریایی، بیشتر از سهم غیرمستقیمشان در حفظ و ایجاد ثبات بین‌المللی در مقایسه با مأموریت‌هایی ازجمله دفاع از تجارت یا ارائه امنیت برای خطوط کشتی‌رانی یا مبارزه با دزدی دریایی، ناشی می‌شود (Trelawny, 2013: 51).

علی‌رغم عدم رخ دادن هرگونه درگیری مهم بین ناوگان‌ها بعد از پایان جنگ جهانی دوم، نیروهای دریایی همیشه فعال بوده‌اند. حتی در زمان صلح، آن‌ها بسیاری از مأموریت‌های مختلف را انجام می‌دهند. با توجه به نقش نیروی دریایی و قدرت دریایی در دوران معاصر و احتمالاً در دهه‌های آینده، نیازمند یک چشم‌انداز وسیع می‌باشد (Strachan, 2013: 157).

نقش نیروی دریایی در حفاظت از دریا

با توجه به افزایش تقاضای امنیت دریایی، تمرکز برخی از نیروهای دریایی بر فعالیت‌های حفاظتی از دریا در چندین دهه آینده ادامه خواهد یافت و حتی تشدید خواهد شد. این وظایف ازجمله؛ جستجو و نجات، حفاظت از محیط‌زیست، جلوگیری از آلودگی، جلوگیری از دزدی دریایی، اجرای قانون شیلات و همچنین جلوگیری از حمل‌ونقل مواد مخدر در دریا و مهاجرت غیرقانونی خواهد بود. بسیاری از این کارکردها در آب‌های منطقه‌ای اجرا خواهند شد (Truver, 2008: 112-114).

بااین‌حال، برای اکثر کشورهای جهان، نیروهای دریایی نقشی مهم و راهبردی در قدرت‌نمایی و نمایش اقتدار ملی می‌باشد و اغلب با حضور خود در آب‌های بین‌المللی و در مناطق ویژه اقتصادی این نقش را حفظ خواهند کرد. دولت‌ها همچنان به استفاده از نیروهای دریایی خود به‌عنوان ابزاری برای دیپلماسی دفاعی ادامه خواهند داد. کمک‌های بشردوستانه و مأموریت‌های امداد و نجات در بلاهای طبیعی، مانند سونامی در شرق آسیا (2004) یا زمین‌لرزه هائیتی (2010)، غالباً نه‌تنها برای رفع مشکلات بشر، بلکه برای تقویت قدرت نرم کشورها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. نیروهای دریایی برای بهبود آگاهی منطقه‌ای دریایی اقدام به تشکیل ائتلاف خواهند کرد، مانند آمریکای شمالی یا کشورهای عضو اتحادیه اروپا و یا کشورهای حاشیه اقیانوس هند (IONS). همچنین نیروهای دریایی کشورهای کمترتوسعه‌یافته نیز برای کمک به توسعه قابلیت‌های امنیتی دریایی ائتلاف تشکیل خواهند داد (Tangredi, 2001: 41-52).

دولت‌ها از ظرفیت نیروی دریایی برای پیشبرد روابط کاملاً دوجانبه استفاده خواهند کرد. حمایت از ظرفیت‌سازی با استفاده از نیروی دریایی نیز می‌تواند هم در جهت پیشرفت اهداف سیاست خارجی استفاده شده و هم یک عامل کلیدی در کمک به ارائه امنیت دریایی بیشتر به‌عنوان سنگ‌بنای ثبات بیشتر در منطقه استفاده شود (Nye, 2004).

ژئوپلیتیک دریایی آینده

محیط عملیات دریایی آینده هرگز نمی‌تواند از نفوذ تحولات ژئوپلیتیکی ایمن باشد. برای درک مفاهیم استراتژیک آنچه اتفاق می‌افتد، نمی‌توان تحولات اقتصادی را جدا از جغرافیا در نظر گرفت. مهم‌ترین مشخصه‌های ژئواستراتژیک، دسترسی به آب‌ها است (Kaplan, 2015).

در شناسایی مهم‌ترین تحولات در محیط امنیتی آینده، می‌توان گفت قدرت اقتصادی بیش از دهه‌های اخیر گسترش خواهد یافت و افزایش قدرت دیپلماتیک و نظامی قدرت‌های در حال ظهور در منطقه قدرت نشان می‌دهد که روند به سمت یک سیستم بین‌المللی چندقطبی در حال شکل‌گیری است که در آن چندین قدرت بزرگ برای ایجاد تعادل بین همکاری و رقابت، به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی و امنیت تلاش می‌کنند. در سال 2030 یکه‌تازی آمریکا رو به افول خواهد بود، بنابراین ما در عصر عدم قطعیت استراتژیک که توسط دگرگونی‌های ژئواستراتژیک تعیین می‌شوند، قرار خواهیم داشت. مناقشات و درگیری‌ها اغلب با تغییراتی سیستماتیک همراه خواهند بود که هم‌اکنون در حال شکل‌گیری هستند. روندها نشان می‌دهد که احتمال جنگ سیستماتیک میان قدرت‌های بزرگ کاهش یافته است و نیروهای مسلح، بیشتر درگیر فعالیت‌هایی هستند که بین صلح و جنگ قرار می‌گیرند؛ بنابراین، تأثیر تغییرات جاری برای آینده سیاست بین‌المللی به‌هیچ‌وجه مشخص نیست (Bedford, 2010: 35).

تقسیم قدرت در نظام بین‌الملل بیشتر در طول دو دهه گذشته در آسیا، به‌ویژه در منطقه اقیانوس هند، مشهود است که با افزایش ثروت اقتصادی این منطقه وسیع و افزایش شدید تمرکز توانایی‌های نظامی مشخص می‌شود. این تغییر در توازن قدرت جهانی، تأثیرگذار است. این نشانه‌ای است مبنی بر این که قرن‌ها سلطه غربی بر سیاست بین‌المللی به‌زودی پایان می‌یابد. پیش‌بینی‌ها در مورد قدرت اقتصادی آسیا در آینده به‌ویژه در این زمینه دارای نکات چشمگیری هستند. اگر روندهای حاضر ادامه پیدا کنند تا سال 2030 دو اقتصاد از سه اقتصاد بزرگ جهان، آسیایی خواهند بود و رتبه‌بندی اقتصادی لیبرال‌دموکراسی‌های سنتی کاهش خواهد یافت (Montgomery, 2014: 121).

در این توزیع جدید از قدرت، چالش‌های پیش‌روی اقیانوس‌ها به‌عنوان مشترکات جهانی در دهه‌های آینده در آسیا بیشتر خواهد شد؛ و تغییر تعادل قدرت بدان معنی است که آن‌ها تأثیر بالقوه استراتژیک بالایی خواهند داشت؛ اما چیزی که بیشتر نگران‌کننده است این است که جاه‌طلبی‌های ملی می‌تواند بیشتر نمایان شود، زیرا دولت‌ها و جوامع ثروتمندتر شده و منابع بیشتری برای دنبال کردن فرصت‌ها و اهداف جدید خواهند داشت. خصومت‌های طولانی‌مدت و یا رقابت‌ها می‌توانند به‌طور خطرناک در میان دولت‌های منطقه‌ای بانفوذ و با اعتمادبه‌نفس رو به افزایش باشد (Kamphausen, 2014: 16-19).

 

شکل 2. معیار نیروهای دریایی آینده

دیپلماسی دریایی آینده

نیروهای دریایی به‌عنوان یک ابزار قدرت دولتی، قادر به پیشبرد سیاست‌های ملی به‌گونه‌ای هستند که برای دیگر شاخه‌های نظامی امکان‌پذیر نیست. بدیهی است که آن‌ها می‌توانند مسئولیت «دیپلماسی متقاعدکننده» (به رسمیت شناختن بیشتر قدرت دریایی یا ملی توسط کشورهای دیگر) را بر عهده بگیرند و با این کار باعث افزایش اعتبار ملی شوند.

ایران در سال 2011 میلادی برای اولین بار کشتی‌های جنگی خود را از کانال سوئز عبور داد. این اقدام برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران رخ داد. این امر به تمام قدرت‌های منطقه‌ای ازجمله ایالات‌متحده نشان داد که ایران توانست فراتر از آب‌های اصلی خود قدرت‌نمایی کند. هدف از چنین نمایشی با استفاده از نیروهای دریایی، در گذشته و حال، تغییر سیاست‌های خاص یک دولت نیست، بلکه نشان می‌دهد که نیروی دریایی می‌تواند به دروازه‌های حوزه دریایی دشمن نزدیک شود یا اینکه یک کشور در مورد تحولات در یک منطقه خاص علاقه نشان ‌دهد.

دیپلماسی دریایی در جهت متقاعد کردن به کار می‌رود و اثربخشی آن به‌طورجدی مرتبط با قابلیت‌های واقعی ناوگان کشتی‌های جنگی است. استفاده از نیروی دریایی در جهت تلاش برای تحمیل تغییر در سیاست‌های دیگر دولت‌ها و یا حفاظت از منافع در خارج از کشور بسیار شناخته شده است. باوجود تغییرات گسترده‌ای که در جهان رخ داده است، نقشی که نیروی دریایی، چه بزرگ و چه کوچک، می‌تواند در زمان صلح در برابر یک کشور ساحلی انجام دهد، تقریباً دست‌نخورده باقی مانده است (Till, 2018: 233).

ازآنجاکه مسائل دریایی منجر به رخ دادن اختلافات جدید خواهند شد، دیپلماسی دریایی در قرن جدید نیز ادامه خواهد یافت و به‌طور فزاینده و شدیدی رشد خواهد کرد. این موضوع که کشورها به استفاده از نیروهای دریایی برای دیپلماسی دریایی پی برده‌اند، استفاده از نیروهای دریایی در جهت اهداف نمایشی و همچنین استفاده از نیروهای مسلح در جنگ‌های کوتاه‌مدت را برجسته می‌کند. دیپلماسی دریایی دارای مکانیسم‌های بسیار مؤثر برای کنترل تنش‌ها و نمایش‌های دیپلماتیک در طی بحران‌های بین‌المللی است که دولت‌هایی که به نیروهای هوایی و نیروی زمینی وابسته هستند، فاقد آن‌ها می‌باشند (Fackler, 2013).

جنگ‌های دریایی آینده

در آینده، مانند قرن‌های گذشته، دولت‌هایی که قصد محافظت از کشورهای خود را از تهدیدات دریایی دارند، همچنان نیروهای دریایی را حفظ خواهند کرد تا از درگیری‌های خارجی و حملات ناهمگون توسط بازیگران غیردولتی جلوگیری کنند. نیروی دریایی همچنان دارای نیرویی ارزشمند به لحاظ سیاسی و استراتژیک و به‌عنوان یک نیروی چابک و چندمنظوره به مأموریت خود ادامه خواهد داد (La Miére, 2014: 17).

در طول تاریخ، نیروهای دریایی برای کنترل خطوط ارتباطی دریایی مورد استفاده قرارگرفته‌اند تا از تجارت محافظت کرده و موجب تضعیف دشمن شوند و همچنین با اعزام نیروهای نظامی از حرکت دشمن جلوگیری کرده و نیروهای خودی را تأمین کنند. این همان چیزی نیست که در قرن حاضر به آن تکیه شود. داشتن قدرت دریایی گزینه‌های استراتژیک را برای دولت‌ها فراهم می‌کند تا انگیزه متجاوزان احتمالی را کاهش داده و موجب پیشبرد منافع استراتژیک شوند. نیروهای دریایی به‌ویژه در برآورده کردن این نیاز مفید هستند؛ زیرا چارچوب‌ها و قابلیت‌هایی که اغلب برای آگاهی دامنه دریایی یا دیپلماسی دریایی استفاده می‌شود، با آنچه برای دفاع ملی و درگیری‌های مسلحانه در دریاهای دور وجود دارد، همخوانی دارد (La Miére, 2014: 123).

برخلاف جنگ در زمین، جنگ در دریا نه بر اشغال سرزمین‌ها تمرکز دارد و نه همیشه نیاز به تخریب نیروی دشمن دارد. می‌توان تصور نمود که یک نیروی دریایی بدون این که جنگی دریایی در مقیاس بزرگ رخ دهد نیز می‌تواند در پیروزی در جنگ مؤثر باشد. همان‌طور که سابقه تاریخی نشان می‌دهد، پیروزی در جنگ فقط توسط قدرت دریایی به دست نمی‌آید. در جنگ، نقش استراتژیک نیروی دریایی اغلب غیرمستقیم است. محاصره ناوگان دشمن در بندر و یا جلوگیری از ورود به صحنه عملیات، همان‌طور که در نیروی دریایی آرژانتین در زمان جنگ فالکلند اتفاق افتاد، اغلب به‌اندازه یک درگیری دریایی مؤثر است (Corbet, 2011: 15).

حضور یک ناوگان (حتی در بندر)، یک تهدید پنهان برای دشمن است، به‌این‌ترتیب دشمن باید منابع دریایی و هوایی را که تقریباً همیشه در جاهای دیگر نیاز دارد صرف مقابله با نیروی دریایی کند. درحالی‌که نیروهای دریایی به‌طور ذاتی قابلیت مشترک ندارند، اغلب از آن‌ها همچنان در این نقش برای حمایت از عملیات در ساحل استفاده می‌شود. نیروی دریایی کمک می‌کند تا زمینه عملیاتی که در آن جنگ زمینی می‌تواند رخ دهد، تعریف شود (Till, 2014: 189).

در دنیای مدرن امروزی احتمال جنگ در دریاهای آزاد و یا رویارویی دو ناوگان کم است. آخرین جنگ‌های بزرگ در دریا هفتادسال پیش اتفاق افتادند، بنابراین رخداد چنین وقایعی در حال حاضر نیز محتمل است. در طول جنگ سرد، ناتو و پیمان ورشو تصور می‌کردند که جنگ به‌صورت گسترده در اقیانوس رخ می‌دهد. هر دو طرف پیوندهای دریای آتلانتیک را که استراتژی دفاعی ناتو به آن متکی بود به‌عنوان یک آسیب‌پذیری حاد می‌دیدند و سیستم‌های سطحی و زیرسطحی و همچنین هواپیماهای دریایی توسط هر دو طرف مستقر شده بودند (Till, 2014: 189).

امروزه نیز فضای مشابهی مشهود است و گسترش ناوگان منطقه‌ای، به‌ویژه در آسیا، نشان می‌دهد که کشورها احتمال درگیری‌های دریایی و مواجهه مسلحانه را در نظر می‌گیرند. رشد نیروهای دریایی که قابلیت‌های بازدارندگی ملی را افزایش می‌دهد، ظرفیت جنگ را در دریا افزایش می‌دهد و شاید نیز تمایل بیشتری برای انجام این کار را به وجود آورد (Till, 2013: 182-183).

منطقی است فرض کنیم که در دهه‌های آتی، قابلیت دستیابی استراتژیک و پیچیده برخی از این نیروهای دریایی همچنان رشد خواهد کرد. قسمتی از این فرایند مدرن شدن، به‌ویژه در آسیا، به‌وسیله جاه‌طلبی‌های ملی کشورهای ثروتمند به وجود آمده است (Till, 2013: 182-183).

داشتن یک نیروی دریایی مدرن اغلب به‌عنوان نمادی از یک کشور مدرن دیده می‌شود؛ اما در عصر عدم اطمینان استراتژیک، بسیاری از دولت‌ها بر این باورند که به‌منظور جلوگیری از مناقشات احتمالی (چه به‌تنهایی و چه به‌عنوان عضوی از ائتلافی از دولت‌ها) گزینه‌ای به‌جز گسترش توانایی‌های نیروی دریایی خود ندارند. همان‌طور که کشورها همچنان در توانایی‌های جنگی مدرن سرمایه‌گذاری می‌کنند، برنامه ریزان دریایی با یک محیط استراتژیک دریایی مواجه خواهند شد که به علت احتمال فزاینده درگیری در دریا، باید در توانمندی خود بازنگری کنند (Henrotinm 2011: 442).

نقش کنترل دریایی آینده

صرف‌نظر از جایی که درگیری دریایی اتفاق می‌افتد، کنترل دریایی همیشه باید نقطه هدف برای نیروهای دریایی باشد. به اعتقاد نظریه‌پردازان دریایی، کنترل دریایی مزایای فراوانی را به ارمغان می‌آورد، زیرا دستیابی و استفاده از آن به نیروی دریایی اجازه می‌دهد عملیاتی را بدون مواجه‌شدن با چالش جدی از سوی دشمن انجام دهند. کنترل دریایی توانایی کنترل یک ناحیه مشخص از دریا است که ازلحاظ عملیاتی مهم است و از این طریق آزادی عمل را برای مانور عملیاتی برای انجام وظایف مختلف تضمین می‌کند. وجود کنترل دریایی، نیروی دریایی را قادر می‌سازد عملیات مختلفی همچون؛ محافظت از خطوط کشتیرانی تجاری، استقرار قدرت در ساحل، مشارکت در عملیات زمینی و ایجاد یک پایگاه دریایی برای پشتیبانی از نیروهای خودی را انجام دهند. دستیابی به کنترل دریایی باوجود نیاز به منابع کمتر، ممکن است به مزایای استراتژیک زیادی ازجمله، اظهار حاکمیت، تسلط بر یک آبراه راهبردی و داشتن سهم مؤثر در میان نیروهای ائتلاف، منجر شود. در اقیانوس‌های آزاد، کنترل دریا در یک محیط متحرک دنبال می‌شود، اما در مناطق ساحلی، ناحیه جغرافیایی ثابت می‌باشد ولی به‌طور بالقوه پیچیده‌تر است و تهدیدات ناشی از هوا، زمین، زیر دریا و همچنین سایبری و فضایی از سوی بازیگران دولتی و به‌طور فزاینده‌ای غیردولتی وجود دارد. درهرصورت، پیشروی نیرو با استفاده از سیستم‌های نیروی دریایی نیاز به توانایی حفاظت (با استفاده از حسگرها و تسلیحات کشتی) دارد و نگهداری از این دارایی‌ها و نیروهایی که آن‌ها را اسکورت می‌کنند، یک دغدغه اصلی در عملیات دریایی است (Vego, 2009: 30).

زمانی که هدف کنترل دریایی دنبال شود، با دشمنانی مواجه خواهد شد که قصد دستیابی به همین هدف یا جلوگیری از دستیابی به آن توسط دیگری را دارند. به‌طورکلی، هنگامی‌که یک نیروی دریایی به‌اندازه کافی قدرتمند نیست تا با دشمن خود مقابله کند، اغلب با ایجاد «تأخیر، اختلال و جلوگیری» برای منصرف کردن حریف قوی از عملیات اقدام می‌کند که به این عملیات جنگ ناهمگون نیز می‌گویند. به‌طورکلی اعتقاد بر این است که این تفکر امروز در تعدادی از کشورهای جهان جریان دارد (Rubel, 2010: 41).

تکنولوژی مدرن، دشواری و هزینه استراتژی جنگ دریایی را کاهش می‌دهد و درنتیجه، توانایی نیروهای کوچک‌تر و نیروهای ناهمگون را افزایش می‌دهد. این امر با افزایش وابستگی به حسگرهای فضایی، تسلیحات هدایت دقیق (ازجمله موشک‌های کروز)، هواپیماهای جنگنده دریایی، هواپیما و کشتی‌های بدون سرنشین و اخیراً توسعه و تدارک مداوم موشک‌های بالستیک ضد کشتی که از ساحل، دریا و هوا شلیک می‌شوند، مشهود است. تمام این تکنولوژی‌ها دامنه جغرافیایی که در آن مسابقه کنترل دریایی می‌تواند انجام شود را گسترش داده است (Tangredi, 2014: 175-176).

نقش زیردریایی در تهدیدات آینده

زیردریایی‌ها به‌عنوان مؤثرترین شناور جنگی که تاکنون توسعه یافته‌اند، توصیف شده‌اند. زیردریایی‌ها ذاتاً پنهان، متحرک و بسیار پایدار هستند و با استفاده از توان بالقوه مرگبار خود، به امنیت ملی در زمان‌های صلح، بحران و جنگ کمک می‌کنند (NATO, 2014).

علاوه بر مخفی بودن و توانایی دسترسی و کارآمدی در مناطقی که دیگر سیستم‌های دریایی کارایی ندارند، توجه به زیردریایی (افزایش 50 درصدی نسبت به دهه گذشته) به‌خصوص در نیروهای دریایی کشورهای آسیایی به وجود آمده است (Bateman, 2011: 61).

تقریباً هر کشور آسیایی که دارای خط ساحلی می‌باشد، در حال تهیه ناوگان جدید یا مدرنیزه کردن ناوگان موجود زیردریایی‌های خود است. زیردریایی‌ها سلاح‌های نیرومند و بسیار توانمندی در دریاهای آزاد و آب‌های دشمن هستند و مؤثرترین پاسخ به آن‌ها زیردریایی دیگری است. در مواجهه با یک ناوگان قدرتمندتر، یک زیردریایی مدرن تهدیدی جدی در اجرای استراتژی دریایی است (Talmage, 2012).

زیردریایی با توانایی انجام عملیات مخفی و دشواری شکار و از بین بردن آن، از توانایی بازدارندگی بسیار زیادی برخوردار است. علاوه بر این، تکنولوژی‌های جدید باعث افزایش قابلیت پنهان بودن آن شده است. هنگامی‌که یک عملیات دریایی در حال اجرا است، شایعات در مورد یک زیردریایی دشمن، بلافاصله ارزیابی‌ها را درزمینه توانایی به دست آوردن و کنترل دریاها تغییر می‌دهد (Schreer, 2014).

اکثر کشورها بر روی زیردریایی به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین تلاش‌های مدرن سازی نظامی خود تأکید داشته‌اند. تمایل به افزایش قابلیت ممانعت از نفوذ دشمن در دریا با استفاده از زیردریایی در ساختار سازمانی نیروی دریایی پذیرفته شده است. تفکر دریایی به‌صراحت زیردریایی را به‌عنوان وسیله‌ای برای کنترل دریایی برای جلوگیری از نفوذ استراتژیک دشمن در آب‌های سرزمینی توسط کشورها در نظر گرفته است (O'Rourke, 2017: 10).

فناوری بر نحوه تفکر در مورد استفاده از زیردریایی‌ها به‌عنوان یک چارچوب جنگ دریایی تأثیر می‌گذارد. یکی از این توسعه‌ها، قابلیت انجام حمله دقیق از دریا از طریق زیردریایی‌ها است. اگر این قابلیت به‌طور مؤثری توسط نیروهای دریایی مورد بهره‌برداری قرار بگیرد، می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی توازن بین کنترل دریا و قدرت‌نمایی را برقرار سازد. موشک‌های کروزی که از زیردریایی‌ها به سمت اهداف ساحلی شلیک می‌شوند، خطرات بالقوه را برای یک نیروی دریایی در حین حمله و حتی پس از حمله کاهش می‌دهند. با اطلاعات هدف‌گیری پیشرفته، موشک‌های پیشرفته موجب می‌شوند زیردریایی بتواند نیروهای ساحلی خود را به‌گونه‌ای پشتیبانی کند که قبلاً فقط آتش کشتی‌های جنگی دریایی می‌توانست انجام شود (Hickley, 2007).

یکی دیگر از جنبه‌های اهمیت برای زیردریایی‌ها، نیروی محرکه است. زیردریایی‌های هسته‌ای نمادهای استقامت هستند و انعطاف‌پذیری زیادی را در اعزام‌های عملیاتی از خود نشان می‌دهند. زیردریایی‌های هسته‌ای سریع‌تر از زیردریایی‌های دیزل الکتریکی به عمق آب می‌روند و می‌توانند برای مدت‌زمان بسیار طولانی زیر آب بمانند، اما آن‌ها پرسروصداتر هستند. زیردریایی‌های هسته‌ای که با ناوگان اعزام می‌شوند، قادر به حفاظت از شناورهای سطحی هستند (Cote, 1997). دنیای جنگ‌افزارهای زیردریایی به یک محیط به‌شدت پویا تبدیل شده است و در آینده پیش رو نیز همین‌گونه باقی خواهند ماند (Andersson, 2015: 13).

 

شکل 3. قابلیت‌های نیروی دریایی آینده

تهدیدات مین‌های دریایی در آینده

مین‌های دریایی ارزان و سلاح‌هایی بسیار توانا هستند. آن‌ها به‌طور خاص برای مبارزه و تلاش برای به دست آوردن و حفظ کنترل دریا طراحی شده‌اند. تشخیص مین‌ها در محیط‌های پیچیده نزدیک ساحل بسیار دشوار است، زیرا آن‌ها نسبتاً کوچک هستند، به‌راحتی پنهان می‌شوند و می‌توانند تقریباً از هر مکانی کار گذاشته شوند. اغلب، تجهیزات پیچیده و گران‌قیمتی برای شکار و خنثی‌سازی مؤثر مین‌ها موردنیاز است. درنتیجه، مقابله با مین‌ها نیاز به هزینه‌های مالی نسبتاً بیشتری نسبت به هزینه یک مین دریایی معمولی دارد. این عدم تعادل در حال افزایش است؛ زیرا مین‌ها روز به روز پیچیده‌تر می‌شوند (Fein et al, 2015: 16).

هشدار درباره کاربرد مین‌های دریایی مرگبار کاملاً توجیه‌پذیر است، زیرا آن‌ها در بسیاری از جنگ‌ها توانایی خود را ثابت کرده‌اند. برای مثال، در طی جنگ جهانی دوم، مین‌های دریایی بریتانیا 638 فروند از کشتی‌های متحدین را در اقیانوس اطلس غرق کرد. (در مقابل، زیردریایی‌ها و کشتی‌های سطحی بریتانیایی تنها 196 کشتی را غرق کرد.) در طول جنگ کره، ایالات‌متحده آمریکا پنج فروند کشتی را در اثر برخورد با مین‌های دریایی (چهار مین‌یاب و یک اقیانوس‌پیما) از دست داد. در سال 1968، یک کشتی در حال پهلوگیری به چند مین دریایی اصابت کرد و بدین ترتیب نیروی دریایی آمریکا بزرگ‌ترین تلفات را در جنگ ویتنام متحمل شد. دو دهه بعد، در سال 1991، وقتی‌که عراق 1300 مین دریایی را تقریباً در حوزه‌ی استحفاظی نیروهای ائتلاف چندملیتی ریخت، ائتلاف تحت رهبری ایالات‌متحده کنترل دریا را در شمال خلیج‌فارس از دست داد. در همان جنگ، دو کشتی جنگی ایالات‌متحده نزدیک بود به دلیل قرار گرفتن در معرض مین‌های دریایی غرق شوند و یک حمله آبی - خاکی برنامه‌ریزی‌شده از ترس تلفات بیشتر کشتی‌ها لغو شد (Truver, 2012: 31-32).

با توجه به سوابق تاریخی، خطر مین‌های دریایی برای عملیات دریایی مدرن هرگز نباید دست‌کم گرفته شوند. امروزه کشورهای مختلفی دارای ذخایر عظیم مین‌های دریایی هستند. تکنولوژی مین‌ها نسبت به چهار دهه گذشته پیشرفت کرده است و درنتیجه برخی از آن‌ها اکنون قابلیت کنترل از راه دور و هدایت دقیق در حمله را دارند. گفته می‌شود که روسیه یک نوع مین دریایی تولید کرده است که در آب‌های عمیق 2000 متری کار گذاشته می‌شود. چین با زرادخانه‌ای از 50.000 تا 100.000 مین دریایی، بیش از 30 نوع مین دریایی ازجمله تماسی، مغناطیسی، آکوستیک، فشار آب و چندمنظوره، مین‌های دریایی کنترل از راه دور، مین موشکی و متحرک را دارد (Goure, 2010: 4).

اثربخشی مین‌های دریایی در این حقیقت نهفته است که آن‌ها نیازی به پیچیدگی یا گران‌قیمت بودن ندارند. علاوه بر تهدیدی که آن‌ها برای انجام عملیات دریایی دارند، حتی وجود شایعاتی مبنی بر استقرار آن‌ها در سواحل یا نزدیکی بندرگاه‌ها، موجب اختلال در سیستم حمل‌ونقل بین‌المللی می‌شود. امروزه وجود چند مین بر سر راه یک بندر بزرگ و یا تنگه راهبردی می‌تواند به‌شدت به اقتصاد یک کشور یا کل یک منطقه آسیب برساند و اگر در نزدیکی آب‌های یک پایگاه دریایی مهم مستقر شود، می‌تواند انجام عملیات دریایی در سراسر جهان را مختل کند (Youngblood, 2006: 168-170). خنثی‌سازی مین‌های دریایی، چه متعارف و چه هسته‌ای، چالش‌های عظیمی را ایجاد می‌کند (Reynolds, 2013: 55).

تهدیدات عملیات ساحلی

بسیاری از دولت‌ها انتظار دارند که سیاست‌های اقیانوسی در قرن بیست و یکم تشدید شود، عملیات نظامی آینده در مناطق ساحلی متمرکز خواهند شد. چنین مأموریت‌هایی مستلزم افزایش توجه به اقدام مشترک در برنامه‌ریزی و اجرا خواهند بود. چارچوب‌های طراحی‌شده با توجه به هدف برای عملیات آبی- خاکی که قادر به انجام چندین وظیفه به‌صورت هم‌زمان خواهند بود (برای مثال حمل‌ونقل استراتژیک، فرود آبی - خاکی و دریاپایه) نیز برای اطمینان از قابلیت استقرار سریع لازم است. درهرصورت، باوجود محیط محدود عملیات‌های ساحلی نسبت به جنگ‌های دریای آزاد، مشکلات طرح‌ریزی عملیات از دریا نباید دست‌کم گرفته شوند (Nitshke, 2011: 26).

بعضی از کشتی‌ها نمی‌توانند به‌راحتی در آب‌های ساحلی عمل کنند و در اکثر موارد ساحل محیطی منفعل نخواهد بود. درواقع، تهدیدی که متوجه کشتی‌ها از سوی ساحل می‌باشد، می‌تواند شدید و انبوه باشد (به‌عنوان‌مثال، مجموعه گسترده‌ای از گزینه‌ها برای یک نیروی دفاعی در دسترس خواهد بود). به همین دلیل است که برخی از نیروهای دریایی، برای این منظور زیردریایی‌هایی را طراحی کرده‌اند که قادرند موشک هدایت‌شونده کروز را شلیک کنند، یا نیروهای ویژه‌ای را در نزدیکی سواحل دشمن به‌عنوان وسیله‌ای برای طرح‌ریزی قدرت از دریا اعزام کنند. تکیه بر قدرت زیرآبی همچنان در آینده ادامه خواهد یافت (McFadden, 2010: 6).

توسعه تسلیحات و حسگرهای دوربرد و ترکیب چارچوب‌ها برای ایجاد روش‌های جدید در جهت افزایش قدرت ناوگان سطحی پاسخ دیگری به چالش‌های مرتبط با جنگ‌های ساحلی است. چنین رویکردهایی به عملیات دریایی حاکی از این واقعیت است که گسترش فناوری پیشرفته نظامی مقرون‌به‌صرفه، حوزه نبرد را هموار کرده و عنصر غافلگیری و همچنین تحرک استراتژیک را که نیروهای دریایی به‌طور سنتی از آن استفاده می‌کردند، کاهش داده است. احتمالاً تا سال 2030 ما باید قبول کنیم که کشتی‌ها از چند هزار مایلی دور از ساحل قابل‌مشاهده و رهگیری هستند (Friedman, 2012).

درگیری‌ها در نزدیک سواحل در آینده با ابهام زیادی مواجه خواهند بود. شناسایی نیروهای متخاصم در دریاهای آزاد بسیار سخت است، اما دیدن و شناسایی نیروهای دشمن در سواحل سخت‌تر خواهد بود؛ زیرا رادارها، سونارها و حسگرهای نوری در سواحل با تغییرات محیطی، توپوگرافیک و هیدروگرافیکی بیشتری مواجه هستند؛ بنابراین، فرماندهان و برنامه‌ریزان دریایی با یک محیط پیچیده، پویا، متلاطم و بسیار خطرناک مواجه خواهند شد که در آن نیروهای خودی، دشمن و بی‌طرف هم‌زمان با هم حضور دارند. وجود تانکرهای غیرنظامی، کشتی‌های باری، قایق‌های ماهیگیری و هواپیماهای بدون سرنشین که به‌صورت روزمره مشغول تردد هستند، شناسایی دوست و دشمن را در وضعیت مبهم قرار می‌دهد (Holmes, 2014).

برخلاف عملیات آبی که در آن جنگ عمدتاً بین شناورها صورت می‌گیرد، جنگ در مناطق ساحلی احتمالاً چندوجهی خواهد بود. این می‌تواند شامل تهدیدهای ناهمگون باشد که باید هم در دریا و هم در ساحل با آن مقابله کرد، درحالی‌که پیامدهای تغییر و تحول عظیم در تمام ابعاد اجتماعی، آب‌وهوایی و تکنولوژیکی آن در دهه‌های آینده پایدار خواهند ماند (Jean, 2015: 11).

عملیات‌های ساحلی شامل درگیری‌ها در محدوده‌هایی بسیار نزدیک‌تر از اقیانوس است که به‌طور قابل‌توجهی موجب کاهش زمان برای تصمیمات فرماندهی (تشخیص، شناسایی، رهگیری و پاسخ‌دهی) و کاهش فرصت تاکتیکی (که موفقیت عملیات دریایی به آن بستگی دارد)، می‌شود. ازآنجاکه تهدیدات می‌تواند در هر زمان ازهرجهت در ساحل رخ دهد، کشتی‌هایی که در آن محیط در حال تحرک هستند، باید حالت هوشیاری همه‌جانبه مداوم را حفظ کنند که این امر منجر به آسیب‌پذیری خدمه و تجهیزات کشتی می‌شود (Friedman, 2001: 29).

 ازآنجاکه هیچ قدرت بزرگی از سال 1945 میلادی تاکنون با یک دشمن در حوزه ساحلی درگیری نداشته است، بسیاری از تکنولوژی‌ها و تسلیحاتی که امروزه موجود هستند، در مبارزه مورد آزمایش قرار نگرفته‌اند و نحوه تفکر و برنامه‌ریزی استراتژی‌های جنگی عمدتاً تئوری است. بااین‌وجود، نظریه‌پردازان نیروی دریایی تصدیق می‌کنند که مواجهه با یک دشمن مدرن و مجهز در محیط ساحلی، بسیار مهلک‌تر از شدیدترین مناقشات دریایی متعلق به دوران جنگ جهانی دوم خواهد بود (RCN: 2012).

حفاظت از نیروی دریایی در برابر حملات متعارف و ناهمگون در سواحل، در آینده کلید دستیابی به اهداف استراتژیک و عملیاتی خواهد بود. برای مقابله با چنین تهدیداتی، سیستم‌های تسلیحاتی مانند سیستم موشکی بالستیک ضد کشتی و دریاپایه، به‌طور فزاینده‌ای مهم خواهند بود. درواقع، اگر سلاح‌های کشتارجمعی گسترش یابند و در دکترین جنگ قرار گیرند، سیستم موشکی بالستیک نصب‌شده بر روی کشتی برای محافظت از کشتی‌های دریایی و همچنین نیروهای ساحلی اهمیت بیشتری خواهند داشت (Guilmartin, 2003: 245).

تأثیر فناوری و تسلیحات پیشرفته در جنگ‌های دریایی آینده

درحالی‌که هر مأموریت نیروی دریایی منحصربه‌فرد است، بدیهی است که فن‌آوری درنتیجه مأموریت، به میزان کم یا زیاد تأثیر دارد. در بعضی موارد، مزیت اندک تکنولوژیکی نسبت به رقیب می‌تواند تعیین‌کننده باشد. اغلب، نظریه‌پردازان نظامی دریایی به توسعه تجهیزات پیشرفته‌ای اشاره می‌کنند، ازجمله تسلیحات دقیق هدایت‌شونده و دیگر فناوری‌های رایج که توسط نیروهای دریایی مدرن استفاده می‌شوند و موجب برتری این نیروها بر سایرین شده‌اند. یکی از مهم‌ترین آن‌ها سیستم موقعیت‌یاب جهانی (GPS) و سایر ابزارهای هدف‌گیری است. با استفاده از این فن‌آوری‌ها، کشتی‌ها می‌توانند موشک‌ها را در محدوده بیش از 1000 مایلی ساحل و با حفظ ایمنی خود در آب‌های بین‌المللی شلیک کنند، بدون این‌که با خطری مواجه باشند. بااین‌حال در آینده، برنامه‌ریزان دریایی به‌طور فزاینده‌ای با گسترش فناوری پیشرفته و مقرون‌به‌صرفه‌ای مواجه خواهند شد که مفروضات مربوط به درگیری‌های مسلحانه در دریا را تغییر خواهد داد (Till, 2014: 153-155).

گسترش تکنولوژی و سلاح‌های پیشرفته (به‌عنوان‌مثال، موشک‌های بالستیک و مین‌های دریایی) همچنان خطرات برای ناوگان‌های پیشرفته دریایی را به طرز فزاینده‌ای افزایش می‌دهد. این امر حاشیه اطمینان خطاهای عملیاتی و استراتژیک را کاهش می‌دهد. حمله غیرمنتظره حزب‌الله در ژوئیه 2006 به ناو جنگی نیروی دریایی رژیم صهیونیستی با استفاده از یک موشک هدایت‌شونده C-802، نمونه‌ای از آسیب‌هایی است که می‌تواند به کشتی‌های دریایی با استفاده از تسلیحات پیشرفته‌ای که به‌طور روزافزون افزایش می‌یابند، وارد شود. فرمانده کشتی باوجود اطلاعات گسترده در مورد حزب‌الله، اعتقاد نداشت که چنین تهدیدی وجود داشته باشد و حسگرهای پیشرفته کشتی و سیستم‌های دفاعی هوایی فعال نشده بودند. این حادثه یک پیشگویی از آینده است. تا زمانی که استراتژی احتمال فزاینده خسارات را در نظر نگیرد، قدرت دریایی نمی‌تواند به تمهیدات مقابله با خطر مجهز شود و تا زمانی که دکترین عملیاتی، افزایش خطر بر سر راه شناورهای دریایی را در نظر نگیرد، این تلفات تقریباً حتمی خواهند بود (Mommsen, 2011: 310-311).

خطر پیش روی نیروی دریایی این است که حتی اگر دشمنان احتمالی از نظر قابلیت‌های نظامی بسیار ضعیف‌تر از نیروهای خودی باشند، یک لایه دفاعی تکنولوژیک می‌تواند به آن‌ها، مزایای قابل‌توجهی در درگیری‌های مسلحانه بدهد. استدلال شده است که چنین مزیتی ممکن است صرفاً نتیجه یک فناوری نوین نباشد، بلکه ممکن است از ادغام چندین اختراع شناخته‌شده و «کلیشه‌ای» به دست آید. نمونه واضح این موضوع توسعه کشتی‌های جنگی و زیردریایی‌های مدرن در قرن بیستم و پیدایش هوانوردی نیروی دریایی در چهل سال بعد است. در زمان حاضر نیز پیشرفت‌های مشابهی در توسعه موشک‌های بالستیک ضد کشتی، یکپارچگی شبکه‌های کامپیوتری، حسگرهای سیستم‌های کنترل آتش و استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته در ناوگان‌های دریایی به وجود آمده است. همان‌طور که تاریخ نشان داده است، منطقی است فرض کنیم که تأثیر فناوری‌ها در آینده احتمالاً بیشتر «تکاملی» خواهد بود تا «انقلابی». بااین‌حال، پیشرفت‌های اخیر، تأثیر فناوری جدید را برجسته می‌کند. همانند ظهور سلاح‌های هسته‌ای، پیشرفت‌ها می‌توانند روی طرز فکر استراتژیست‌ها در مورد نحوه استفاده از نیروی دریایی تأثیر بگذارند (Lautenschlager, 1988: 174).

پیشرفت تجهیزات دریایی آینده

دهه‌های آینده احتمالاً شاهد فراگیر شدن وسیع کشتی‌های بدون سرنشین خواهد بود که به‌عنوان بخشی از کارگروه اطلاعات دریایی، سازمان‌های نظارت و شناسایی در دریا و همچنین پشتیبانی عملیات مشترک و ویژه در ساحل به کار گرفته خواهند شد. همان‌طور که فن‌آوری‌ها رشد می‌کنند تا قبل از سال 2035 در هر سه بعد دریایی (سطحی، زیرسطحی، هوایی) شاهد ظهور شناورهای بدون سرنشین خواهیم بود. چنین وسیله‌ای برای طیف وسیعی از وظایف کارگروه دریایی مناسب است. آن‌ها همچنین شامل عناصر ضروری از شبکه‌های اطلاعاتی، شناسایی، نظارت و حمله نیروی مشترک، انجام وظایف در محیط‌های بسیار خطرناک، سلاح‌های از راه دور، ارائه سلاح‌های دقیق و انجام ارزیابی جنگ بعد از حمله می‌باشند. بااین‌حال، هرچند کشتی‌های بدون سرنشین به‌طور فزاینده‌ای قادر به انجام مأموریت‌های «عمیق و خطرناک» می‌شوند، وسایل نقلیه مجهز به سرنشین برای شرایط پیچیده نیز موردنیاز خواهند بود (Marder, 2013: 43-45).

بهینه‌سازی روش‌های تعمیر و نگهداری کشتی‌های جنگی و زیردریایی‌ها منجر به بهبود درصد زمان در چرخه عملیاتی است که کشتی‌های جنگی یا زیردریایی‌ها می‌توانند به کار روند. انتظار می‌رود سیستم‌های مدیریت تعمیر و نگهداری کشتی‌ها و زیردریایی‌ها به‌طور فزاینده‌ای مبتنی بر اطلاعات شوند تا باعث بهبود بهره‌وری شیوه‌های نگهداری موجود شده و مدیریت نیروی کار را کاهش دهند. علاوه بر این، پیشرفت‌ها در زمینه‌هایی نظیر نظارت بر سلامت تجهیزات و آزمایشات غیر مخرب می‌تواند کار تعمیر و نگهداری دریایی را به‌طور مؤثر بهبود ببخشد (RCN, 2016).

تا قبل از سال 2035 شاهد استفاده سیستماتیک از فن‌آوری‌های «ناوگان سبز» برای بهبود مصرف سوخت، بهینه‌سازی استفاده از نیروی برق کشتی، بهبود مدیریت حرارتی محفظه‌ها، کاهش انتشار گازهای اگزوز موتور در محیط‌زیست و بهبود محیط‌زیست پایدار در ناوگان‌های دریایی خواهیم بود. زیردریایی‌ها احتمالاً در آینده قابل پیش‌بینی چارچوب غالب دریایی باقی خواهند ماند و ازاین‌رو یک جزء ضروری نیروی دریایی مؤثر در جنگ هستند. زیردریایی که در آینده ساخته خواهد شد از دیدگاه عملیاتی، شامل توانایی کمک به عملیات مشترک در ساحل از طریق طیف وسیعی از سلاح‌های تهاجمی، اطلاعات، نظارت و توانایی‌های دفاع از خود و ساکنان می‌باشد. همچنین این زیردریایی‌ها دارای توانایی حرکت در عمق زیاد با سرعت بالا و توانایی ارتباط با شبکه‌های اطلاعاتی دریایی را دارا می‌باشند. پس از سال 2035 فن‌آوری‌های جدید نیروی دریایی مانند استفاده از نیروی تمام الکتریک، برای کلاس‌های آینده ناوگان سطحی امکان‌پذیر خواهد بود و پیشرفت قابل‌توجهی در سرعت کشتی و قابلیت پایداری آن رخ خواهد داد. انواع گسترده‌ای از کشتی‌های سطحی نیز ممکن است پیش‌بینی شود، اما همه‌چیز به توسعه فناوری‌های اطلاعات، سنجش و تسلیحات وابسته است (RCN, 2016)..

پیش از سال 2035، انتظار می‌رود که بهبود قابل‌ملاحظه‌ای در سیستم‌های سلاح دریایی و حسگرها صورت گیرد. موشک‌های خود هدایت‌شونده، دسترسی و دقت تفنگ‌های دریایی کالیبر متوسط را چند برابر می‌کنند. موشک‌های دریایی و ضد کشتی دارای سرعت سریع‌تر، قابلیت مانور بیشتر و به‌طور فزاینده‌ای برای مقابله با اقدامات الکترونیکی مقاوم خواهند شد. تنوع رادارهای کشتی و حسگرهای دیگر بیشتر خواهد شد، درحالی‌که رویکردهای جدید برای مدیریت داده‌ها و اطلاعات برای مقابله با چالش‌های حاد محیط‌زیستی ظهور خواهند کرد (RCN, 2016)..

آمادگی نیروی دریایی کشورمان برای چالش‌های آینده

کشور ما یک کشور دریایی است. این به این جهت است که ایران ازیک‌طرف به دریاچه بزرگ و استراتژیک خزر و از طرف دیگر از طریق خلیج‌فارس و دریای عمان به اقیانوس هند و آب‌های بین‌المللی متصل است. نیروی دریایی می‌تواند مواقعی که رویدادهایی باعث اختلال در سیستم جهانی شده و یا تهدید شوند استفاده گردد. از این بهتر توانایی پیشگیری و بازدارندگی از وقوع چنین اختلالات و تهدیداتی می‌باشد. درواقع ازلحاظ نفوذ و قدرت ملی هیچ وسیله‌ای انعطاف‌پذیرتر از نیروی دریایی در جلوگیری از درگیری‌ها نیست، به‌خصوص برای کشورهایی که به دنبال گزینه‌هایی غیر از جنگ هستند. نیروهای دریایی اهداف استراتژیک عمیق‌تری نیز دارند. تضمین صلح در دریا و نظم اقتصاد جهانی به آن‌ها وابسته است (RCN, 2016). برای نیل به اهداف اساسی، نیروی دریایی باید در دهه‌های آینده سه اصل را مدنظر قرار دهد: حفاظت از آب‌های ساحلی، جلوگیری از مناقشات منطقه‌ای و قدرت‌نمایی در آب‌های بین‌المللی. برای مقابله با چالش‌های امنیتی و دفاعی در دهه‌های آتی، نیروی دریایی کشورمان باید حضور خود را در آب‌های بین‌المللی ادامه داده و عملیات پشتیبانی صلح، ازجمله ارائه کمک‌های بشردوستانه و دیپلماسی دریایی را توسعه دهد. این امر نیازمند یک نیروی دریایی با قابلیت‌های زیر است:

  1. داشتن یک نیروی متعادل با ترکیب مناسب از کشتی‌ها، زیردریایی‌ها، هواپیماها و وسایل نقلیه بدون سرنشین در تعداد کافی برای تأمین امنیت دریایی در داخل و خارج از کشور با حفظ آمادگی بالا.
  2. داشتن توانایی جنگی مؤثر در دریا در تمام رشته‌های جنگی دریایی.
  3. داشتن کارکنانی که قادر به فعالیت در عملیات‌های دریایی و ساحلی ‌باشند.
  4. دارای نیروی دریایی چندمنظوره و توانایی انجام طیف گسترده‌ای از عملیات در دریا و ساحل،
  5. همکاری مؤثر با شرکای امنیتی و دفاعی خود در آب‌های بین‌المللی.
  6. قادر به انجام عملیات و مأموریت‌ها در تمامی آب‌های کشور و آب‌های بین‌المللی.
  7. اعزام به سرتاسر جهان با استفاده از کشتی‌ها و زیردریایی‌هایی که قادر به حضور در اقیانوس هستند.
  8. عملکرد و پایداری ناوگان به‌گونه‌ای که به کشتی‌ها و زیردریایی‌های ما اجازه بدهد به‌طور مداوم به نقاطی که ازنظر استراتژیک مدنظر کشور ما است، اعزام شوند.
  9. قابلیت وفق‌پذیری و چابکی در عملیات‌های آینده که به مهارت و دانش نیاز دارند.

نتیجه‌گیری

تمرکز بر روی مسائل دریایی در این قرن بیشتر از دهه‌های پیشین قرن گذشته خواهد بود. با گسترش تمرکز، اهمیت چالش امنیت دریایی افزایش خواهد یافت که توسط جهانی شدن و توزیع مجدد قدرت در نظام بین‌المللی تأثیر می‌پذیرد. چگونگی ظهور این چالش‌ها در دهه‌های آینده، نامشخص است. بااین‌حال، ما می‌توانیم در حال حاضر روندها را تشخیص دهیم. بی‌تردید مسائل دریایی ازنظر سیاسی برجسته‌تر از همیشه در تاریخ زندگی بشر خواهد شد. با گذشت زمان، نگرانی‌های مربوط به ماهیگیری بیش‌ازحد، استخراج منابع زیرزمینی، تهدیدات تروریسم و دزدی دریایی دیگر از ما دور نخواهند بود. هم منافع ملی و هم امنیت ملی کشورها، حتی آن‌هایی که از تأثیرات فوری چنین تحولاتی دور هستند، در مخاطره قرار خواهد گرفت. همان‌طور که تاریخ اخیر نشان می‌دهد، همکاری‌های بین‌المللی (هم دوجانبه و هم چندجانبه) در برخی از مسائل امنیتی دریایی امکان‌پذیر است و می‌توان انتظار داشت که دولت‌ها گاهی چنین تلاش‌هایی را در نظر بگیرند.

اعتمادبه‌نفس کشورهای منطقه به‌طور مستقیم نقش هژمونیک ایالات‌متحده را که از سال 1945 در منطقه ایفا کرده است، به چالش می‌کشد. قاطعیت فزاینده و گسترش سریع توانایی‌های دفاعی دریایی کشورهای منطقه، موجب تنش بین این کشورها با جاه‌طلبی ایالات‌متحده خواهد شد. احتمالاً در درازمدت این رقابت موجب بی‌ثباتی بیشتر در مجمع‌الجزایرهای آسیا و رخداد جنگ مسلحانه و تغییر در توازن قدرت جهانی می‌گردد.

نقش نیروهای دریایی به‌عنوان ابزار سیاست همچنان ادامه خواهد یافت و ممکن است به اهمیت آن نیز افزوده شود، زیرا دولت‌ها نیاز به گزینه‌های مختلف (دیپلماسی و زور) برای حل‌وفصل مسائل دریایی دارند که با آن‌ها مواجه خواهند شد؛ بنابراین، نیروهای دریایی مدرن همچنان نیاز به طیف گسترده‌ای از چارچوب‌ها و قابلیت‌ها (مانند حسگرها، سلاح‌ها و لجستیک) را دارند تا بتوانند از منافع ملی کشورشان دفاع کنند، اما این توانایی‌ها به آن‌ها اجازه می‌دهد که هشدارهای خود را برای متحدان و دشمنان ارسال کنند. انعطاف‌پذیری آن‌ها (به‌عنوان‌مثال، اعزام به مأموریت‌های طولانی با حمایت خارجی محدود) و چابکی (به‌عنوان‌مثال، عوض کردن سریع نقش‌ها)، شناورهای دریایی را به ابزار ایده‌آل برای حمایت از این طیف گسترده مأموریت‌ها تبدیل می‌کنند. توانایی حفاظت از خطوط ارتباطی دریایی که اقتصاد جهانی به آن وابسته است، کنترل دریا و قدرت‌نمایی در ساحل، مقابله با تهدیدات امنیتی و یا ارائه کمک‌های بشردوستانه، همچنان ویژگی‌های تمایزدهنده نیروی دریایی خواهد بود.

نیروی دریایی یک وسیله مقرون‌به‌صرفه‌تر برای مقابله با تهدیدات دور از قلمرو ملی را به دولت‌ها ارائه دهد؛ چراکه یک کشتی، برخلاف نیروی زمینی و هوایی محصور در مناطق مرزی کشور نمی‌باشد و می‌تواند برای مدت طولانی در مأموریت باقی بماند. ترکیب مسائل مربوط به قلمرو دریایی در آینده، چالش‌برانگیزتر، پیچیده‌تر و دشوارتر از آنچه خواهد شد که در دهه‌های اخیر با آن مواجه بوده‌ایم. حتی در غیاب درگیری‌های مسلحانه در مقیاس بزرگ، فشار بر منابع دولتی برای ارضا کردن منافع استراتژیک در قلمرو دریایی که عمدتاً توسط نیروهای دریایی تأمین می‌شود، افزایش می‌یابد.

  1.  

    1. Andersson, J.J., 2015, “The Race to the Bottom; Submarine Proliferation and International Security”, Naval War College Review, Vol. 68, No. 1. 
    2. Bateman, S., 2011, “Perils of the Deep: The Danger of Submarine Proliferation in the Seas of East Asia”, Asian Security, Vol. 7, No. 1. 
    3. Bedford, D., 2014, “The Changing Security Environment”, Scott Jasper (ed.), Securing Freedom in the Global Commons. Stanford University Press, Stanford, California. 
    4. Corbett, J., 2011, "Some Principles of Maritime Strategy", Naval Institute Press, Annapolis, Maryland. 
    5. Cote, O.R. Jr., 1997, "Precision Strike From the Sea: New Missions For a New Navy – A Report of the M.I.T. Security Studies Program’s Second Annual Levering Smith Conference", Boston.
    6. Fackler, M., 2013, “Japan Says China Aimed Military Radar at Ship”, The New York Times. 
    7. Fein, G., and Jean, G., 2015, “Changing the game: USN sets new approach to sub threats”, Jane’s Navy International.
    8. Friedman, N., 2011, “Naval Strategy”, Andrew T. H. Tan (ed.), The Politics of Maritime Power: A Survey. Routledge, London.
    9. Friedman, N., 2012, “The U.S. Navy of 2030”, Defense Media Network.
    10. Goure, D., 2010, "Countering the Asymmetric Threat from Sea Mines", The Lexington Institute, Washington, D.C..
    11. Guilmartin, J., 1988, "Gunpowder and Galleys: Changing Technology and Mediterranean Warfare at Sea in the 16th Century", Conway Maritime Press, London. 
    12. Henrotin, J., 2011, "Les Fondements de la Stratégie Navale au XXIe Siècle", Economica, Paris. 
    13. Hickley, M., 2007, “The uninvited guest: Chinese sub pops up in middle of U.S. Navy exercise leaving military red-faced”, The Daily Telegraph. 
    14. Holmes, J., 2014, “Hail to the Deep: A Strategy for Submarines”, The National Interest (online). 
    15. Jean, G., 2015, “USN set to bolster surface fleet lethality”, Jane’s Defence Weekly. 
    16. Kamphausen, R., 2014, “Asia as a Warfighting Environment”, in Thomas G. Mahnken and Dan Bluemthal (eds.), Strategy in Asia; The Past, Present and Future of Regional Security, Stanford University Press. 
    17. Kaplan, R., 2015, "Asia’s Cauldron: The South China Sea and the End of a Stable Pacific", Random House, New York. 
    18. LeBouvier, R.D., 2014, “ASW and Unmanned Undersea Systems; An Ideal Application of a Patient and Prolific Technology”, Sea Technology.
    19. Le Miére, C., 2014, "Maritime Diplomacy in the 21st Century; Drivers and Challenges", Routledge, London.
    20. Lloyd’s Register Group, Qinetic and the University of Strathclyde, 2013, "Global Marine Trends 2030", London.
    21. Lombardi, B., 2016, "The Future Maritime Operating Environment and the Role of Naval Power", Centre for Operational Research and Analysis.
    22. Manuel, T., Miliband, D., and Figueres, J.M., 2014, “The High Seas Need Global Governance”, Sea Technology. 
    23. Marder, A.J., 2013, "From the Dreadnought to Scapa Flow: Volume 1, The Road to War 1904-1914", Naval Institute Press, Annapolis Maryland.
    24. McFadden, D., 2010, “The Navy and Canada’s National Interests in this Maritime Century”, Canadian Naval Review, Vol. 6, No. 1. 
    25. Mommsen, K., 2011, "60 Years Israeli Navy", Bernard and Graefe, Bonn.
    26. Montgomery, E.B., 2014, “Contested Primacy in the Western Pacific: China’s Rise and the Future of U.S. Power Projection”, International Security, Vol. 38, No. 4.
    27. NATO, International Military Staff, 2014, "Submarine White Paper – Submarine Performance in a Complex Battle Space".
    28. Nye, J.S., 2004, "Soft Power. The Means to Success in World Politics", Public Affairs, New York.
    29. O’Rourke, 2017, "China Naval Modernization: Implications for U.S. Navy Capabilities – Background and Issues for Congress". 
    30. RCN (Royal Canadian Navy), 2012, "Horizon 2050: A Strategic Maritime Concept for the Canadian Forces".
    31. RCN (Royal Canadian Navy), 2016, "LEADMARK 2050: Canada in a New Maritime World", Canadian Armed Forces.
    32. Revelle, R., 1989, “The Ocean”, Scientific American, Vol. 221, No. 3. 
    33. Reynolds, T.S., 2013, “Learning from IEDs”, Proceedings (US Naval Institute). 
    34. Rubel, R.C., 2010, “Talking About Sea Control”, Naval War College Review, Vol. 63, No. 4. 
    35. Schreer, B., 2014, “Australia: China’s emerging undersea capability and the implications for Australia’s future submarine”, The Strategist.
    36. Sloggett, D., 2013, "The Anarchic Sea; Maritime Security in the Twenty-First Century", C. Hurst and Co., London. 
    37. Speller, I., 2014, "Understanding Naval Warfare", Routledge, London.
    38. Strachan, H., 2013, "The Direction of War; Contemporary Strategy in Historical Perspective", Cambridge University Press. 
    39. Talmadge, E., 2012, “Battle for control of Asia’s seas goes underwater”, Associated Press. 
    40. Tangredi, S.J., 2001, “US Navy Efforts in Supporting Partner Maritime Capacity Building: Refocusing a Tradition”, in Forbes (ed.), Maritime Capacity Building in the Asia-Pacific Region.
    41. Tangredi, S.J., 2014, "Anti-Access Warfare: Countering A2/AD Strategies".
    42. Till, G., 2013, "Seapower – A Guide for the Twenty-First Century", Routledge.
    43. Till, G., 2014, "Understanding Victory – Naval Operations from Trafalgar to the Falklands", Praeger, Santa Barbara, California. 
    44. Trelawny, C., 2013, “Maritime Security Beyond Military Operations: A Civilian Perspective”, RUSI Journal. 
    45. Truver, S.C., 2008, “Mines and Underwater IEDs in U.S. Ports and Waterways”, US Naval War College Review, Vol. 61, No. 1. 
    46. Truver, S.C., 2012, “Taking Sea Mines Seriously; Mine Warfare in China’s Near Seas”, US Naval War College Review, Vol. 65, No. 2.
    47. UK MoD (United Kingdom Ministry of Defense), 2017, "Joint Concept Note 1/17 Future Force Concept", The Development, Concepts and Doctrine Centre.
    48. Vego, M., 2008, "Operation Warfare at Sea", Routledge, New York. 
    49. Youngblood, N., 2006, "The Development of Mine Warfare: A Most Murderous and Barbarous Conduct", Praeger Security, Westport Connecticut.